اختلال هماهنگی مربوط به رشد، یک اختلال عصبی مزمن است که معمولاً در کودکان ظاهر میشود. این وضعیت با عدم توانایی معمول در اجرای حرکات منسجم و هماهنگ در فعالیتهای روزانه کودکان همراه است. این اختلال به شدت تأثیرگذار بوده و میتواند بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و روابط کودک تأثیر منفی بگذارد.
اختلال هماهنگی مرتبط با رشد یکی از انواع اختلالات عصبی است که در DSM-5 به دقت توصیف شده است. این اختلال به ویژه با مشکلاتی در کنترل حرکات و هماهنگی بین قسمتهای مختلف بدن مشخص میشود. کودکان مبتلا به این اختلال نمیتوانند به طور کامل و کارآمد حرکات پیچیده و هماهنگ را اجرا کنند، که میتواند در انجام وظایف مختلف از جمله مهارتهای حرکتی و اجرای ورزشها به طور قابل توجهی مشکلات ایجاد کند.
DSM-5 به عنوان کتاب راهنمای تشخیص اختلالات روانی، جزئیات کاملی از این اختلال را ارائه کرده است. این منبع به تفصیل به علائم، عوامل موثر، و معیارهای تشخیصی مرتبط با اختلال هماهنگی مرتبط با رشد پرداخته و به توصیف دقیق و جامع این وضعیت کمک میکند. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در مورد اختلال هماهنگی مرتبط با رشد را در اختیار شما افراد علاقه مند به روانشناسی و مشکلات دوران کودکی قرار دهیم.
اختلال هماهنگی مرتبط با رشد
اختلال هماهنگی مرتبط با رشد، باعث بروز مشکلات در حرکت کودکان میشود و تأثیر بسزایی بر فعالیتهای روزمره آنان دارد. این اختلال، که به نام DCD (اختلال توسعهای هماهنگی) شناخته میشود، یک نوع اختلال مزمن عصبی است.
در این حالت، مهارتهای حرکتی کودکان به نسبت سنشان توسعه پیدا نمیکنند یا در اجرای این مهارتها مشکلاتی به وجود میآید. برخی از کودکان ممکن است در انجام مهارتهای حرکتی دقیق دچار مشکل شوند، برخی دیگر در مهارتهای حرکتی گسترده، و برخی نیز در هر دو زمینه با مشکلات مواجه شوند.
ملاک های تشخیصی اختلال هماهنگی مربوط به رشد
فراگیری و اجرای مهارتهای حرکتی، با توجه به سن فرد و فرصتهایی که برای یادگیری و استفاده از این مهارتها فراهم میشود، به طور چشمگیری پایینتر از سطح مورد انتظار قرار میگیرد. مشکلات در این زمینه به صورت ناتوانی یا بیدست و پایی (مانند افتادن چیزها یا برخورد با اشیا) ظاهر میشود و همچنین کندی و ناپایداری در اجرای مهارتهای حرکتی (مانند گرفتن اشیاء، استفاده از قیچی یا قاشق و چنگال، دستخط، دوچرخهسواری یا شرکت در ورزشها) به وضوح مشاهده میشود.
کاستی در مهارتهای حرکتی، با توجه به معیار الف، به طور چشمگیر و پیوسته در انجام فعالیتهای روزانه منطبق با سطح سنی، به اختلالی منجر میشود. این اختلال اثرات مختلفی بر زندگی روزمره فرد ایجاد میکند، از جمله مشکلات در مراقبت از خود و انجام وظایف روزمره. همچنین، بر بازدهی تحصیلی و مدرسه، فعالیتهای پیش از شغل و شغلی، اوقات فراغت و بازی نیز تأثیرگذار است.
نمایان شدن نشانهها در دوران ابتدایی رشد فرد آغاز میشود.
کاستیها در مهارتهای حرکتی، به هیچ وجه با ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی) یا مشکلات بینایی به خوبی توجیه نمیشوند و ناشی از بیماریهای عصبی مانند فلج مغزی، نقص تغذیه عضلانی یا اختلال تباهشی نیستند.
ویژگی های تشخیصی اختلال هماهنگی مربوط به رشد
تشخیص اختلال هماهنگی مرتبط با رشد از طریق تجمیع اطلاعات بالینی (شامل سوابق رشدی و پزشکی)، معاینات فیزیکی، بازخورد مدرسه یا محل کار، و ارزیابی فرد با استفاده از آزمونهای استاندارد شده، انجام میشود. نمایانسازی مهارتهای ناتوان در هماهنگی حرکتی (بر اساس معیار الف) با توجه به سن، میتواند متنوع باشد.
کودکان پیشدبستانی ممکن است در دستیابی به مهارتهای حرکتی کلان (مانند نشستن، واقع شدن، راه رفتن) تأخیر داشته باشند، اما بسیاری از آنان به طور معمول این مهارتها را بهدست میآورند. همچنین ممکن است در توسعه مهارتهایی چون رفتن پله، رکاب زدن، بستن دکمهها، حل پازل و استفاده از زیپ تأخیر داشته باشند، حتی اگر این مهارتها به دست آمده باشند، اجرای حرکات ممکن است ناپایدار، کند یا دقیق نباشد.
در کودکان بزرگتر و بزرگسالان، ممکن است در ارتباط با فعالیتهای حرکتی مانند حل پازل، ساخت مدل، بازی توپ (به خصوص در تیمها)، دستنوشت، تایپ، رانندگی یا اجرای مهارتهای مراقبت از خود، تردیدهایی مانند سرعت کاهش یافته یا دقت کم ممکن است ظاهر شود.
اختلال هماهنگی مرتبط با رشد فقط زمانی تشخیص داده میشود که کاستی در مهارتهای حرکتی به گونهای بیش از حد مشخص و قابل توجیه باشد که بر عملکرد و مشارکت در فعالیتهای روزمره زندگی خانوادگی، اجتماعی، مدرسه یا جامعه تأثیر گذاشته باشد (بر اساس معیار ب).
برخی از این فعالیتها شامل لباسپوشیدن، مصرف غذا به صورت مناسب به سن و بدون ریزش و پاشش، مشارکت در بازیهای جسمانی با دیگران، استفاده از ابزارهای خاص در کلاس نظیر خطکش و قیچی، و شرکت در فعالیتهای ورزشی تیمی در مدرسه هستند. نه تنها توانایی انجام این اعمال در افراد مبتلا به این اختلال محدود است، بلکه کندی و عدم دقت در اجرای آنها نیز شایع است.
دستخط نیز تحت تأثیر این مشکلات قرار میگیرد، که به تبع آن بر خوانایی و یا سرعت نوشتن و در نهایت پیشرفت تحصیلی تأثیر گذار است. این تأثیر به خصوص در مواردی که حرکتی در مهارتهای نوشتاری به چالش کشیده شده است، بیانگر یک اختلال یادگیری خاص است. در بزرگسالان، مهارتهای روزانه در آموزش و حتی در حوزههایی که سرعت و دقت اهمیت دارند، تحت تأثیر مشکلات هماهنگی قرار میگیرند.
معیار ج اظهار میکند که شروع نمایانشدن نشانههای اختلال هماهنگی مرتبط با رشد باید در اوایل دوره رشد رخ دهد. با این حال، این اختلال معمولاً قبل از پنج سالگی تشخیص داده نمیشود، زیرا در این دوره، تنوع قابل توجهی در سرعت یادگیری مهارتهای حرکتی و یا نوعی ناتوانی پایداری ارزیابی وجود دارد.
به عبارت دیگر، برخی از کودکان قدرت تعویض کردن تأخیرهای حرکتی خود را دارند، یا ممکن است علتهای دیگری که موجب تأخیر در حرکت ناشی از این اختلال نمیشوند به خوبی مشخص نشده باشند.
معیار د، مشخص میکند که تشخیص اختلال حرکتی مرتبط با رشد در آن صورت قابل قبول است که مشکلات حرکتی نتواسته به وسیله اختلال بینایی بهخوبی توجیه شوند یا ناشی از بیماریهای عصبی نباشند. بنابراین، در ارزیابی تشخیصی، معاینه عملکرد بینایی و معاینه عصبی باید جزء اجزای حیاتی محسوب شوند.
در صورت وجود ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی)، مشکلات حرکتی بیشتر از مشکلات مورد انتظار برای سطح سنی عقلانی بهوجود میآیند؛ با این حال، هنوز هیچ نقطه تعیین شدهای برای تفاوت در ابعاد هوش وجود ندارد.
اختلال هماهنگی مرتبط با رشد، زیرمجموعههای مختلف متمایز ندارد؛ با این وجود، افراد ممکن است عمدتاً در مهارتهای حرکتی درشت یا مهارتهای حرکتی ظریف، از جمله مهارتهای دستخط، مشکل داشته باشند. اصطلاحات دیگری که برای توصیف اختلال هماهنگی مرتبط با رشد بهکار رفتهاند، عبارتند از کنش پریشی کودکی، اختلال رشدی خاص عملکرد حرکتی و نشانگان بیدست و پای کودک.
ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال هماهنگی مربوط به رشد
بعضی از کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی مرتبط با رشد، نشانههای فعالیت حرکتی دیگری (که معمولاً متوقف شده است) را از خود نشان میدهند، از جمله حرکات چرخشی مانند حرکات دایرهالرقص یا حرکات ناپایدار دست و پا یا آینهای. این حرکات “اضافی” نامیده میشوند و به جای نشانگان عصبی ناپخته، با نام ناپختگیهای عصبی شناخته میشوند. این موارد نشانگانی از ناپختگی عصبی با شدت ملایم را نشان میدهند. در حال حاضر، در نگارشها و کاربردهای بالینی، نقش این حرکات در تشخیص هنوز کاملاً روشن نیست و نیاز به ارزیابی بیشتری دارند.
شیوع اختلال هماهنگی مربوط به رشد
شیوع اختلال هماهنگی مرتبط با رشد در گروه سنی ۵ تا ۱۱ ساله حدود ۵ تا ۶ درصد است (در کودکان ۷ ساله، ۱/۸ درصد با شدت شدید و ۳ درصد با احتمال تشخیص اختلال هماهنگی مرتبط به رشد تشخیص داده میشوند). مشخص شده است که پسران بهطور بیشتری نسبت به دختران به این اختلال مبتلا میشوند، بهطوریکه نسبت پسران به دختران در بازههای مختلف از 2:1 تا 7:1 متغیر است.
شکل گیری و روند اختلال اختلال هماهنگی مربوط به رشد
روند اختلال هماهنگی مرتبط با رشد به طور متغیری پیش میرود، اما حداقل در دوره پیگیری تا سن معینی ثابت میماند. اگرچه احتمال وجود بهبود در بلندمدت وجود دارد، اما مشکلات مرتبط با حرکات هماهنگ، تا نوجوانی در حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد از کودکان تخمین زده شده است.
این اختلال معمولاً از دوران کودکی شروع میشود. تأخیر در نقاط عطف حرکتی میتواند نشانههای اولیه باشد یا این اختلال برای اولین بار زمانی تشخیص داده میشود که کودک سعی میکند وظایفی نظیر نگهداشتن چاقو و چنگال، بستن دکمههای لباس یا بازی با توپ را انجام دهد.
در دوران کودکی، مشکلات در ارتباط با جنبههای حرکتی انجام تکالیفی مانند چیدن پازل، ساختن مدلهای بازی و دستنوشتن، همچنین در مواقعی که توالی و هماهنگی حرکتی مورد نیاز است، وجود دارد. در دوران اوایل بزرگسالی، مشکلات در یادگیری تکالیف جدید که نیازمند مهارتهای حرکتی پیچیده و خودکار هستند، از جمله رانندگی و استفاده از ابزارها، آشکار است.
ناتوانی در یادداشت برداری و نوشتن با سرعت میتواند تأثیراتی بر عملکرد در محیط کار داشته باشد. وقوع همزمان با اختلالات دیگر میتواند تأثیر بیشتری بر جلوه، روند و پیامدها داشته باشد.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلال هماهنگی مربوط به رشد
عوامل خطر و پیشآگهی اختلال هماهنگی مرتبط با رشد متنوع و بسیار پیچیده هستند. عوامل ژنتیکی از جمله یکی از این عوامل مهم محسوب میشوند، زیرا افرادی که خویشاوندان نزدیکی با این اختلال دارند، احتمال بیشتری برای ابتلا به آن دارند.
علاوه بر این، مشکلات در سیستم عصبی میتوانند به اختلال هماهنگی حرکتی منجر شوند. زمینههای مرتبط با محیط و تربیت نیز میتوانند نقش داشته باشند؛ برخی شرایط خاص محیطی مانند تراکم سرمایه فرهنگی، عدم دسترسی به فعالیتهای بدنی سالم، و کمبود حمایت اجتماعی میتوانند به ظهور این اختلال کمک کنند.
از جهت پیشآگهی، تشخیص زودرس و مداخلات موثر اجتناب ناپذیر است. شناخت و درمان سریع این اختلال میتواند به کاهش تأثیرات آن بر فعالیتهای روزانه کودکان کمک کرده و از پیشرفت تحصیلی و اجتماعی آنها حمایت نماید.
محیطی
اختلال هماهنگی مرتبط با رشد، به خصوص پس از قرار گرفتن در معرض الکل قبل از تولد و در کودکان زودرس یا کودکانی که به دنیا با وزن کم متولد میشوند، از شیوع بیشتری برخوردار است.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
اختلالات در فرآیندهای عصبی-رشدی، به خصوص در زمینه مهارتهای دیداری-حرکتی، به دو جنبه اصلی ادراک دیداری-حرکتی و فرآیندهای ذهنی مرتبط با فضایی-یافت شده تأثیر میگذارند. این اختلالات بر توانایی سازگاری با حرکتهای سریع در مواجهه با چالشهای حرکتی افزوده شده تأثیر دارند.
مگر اینکه در موارد شدید، کژکاری مغزی به عنوان موضوع بحث شده باشد، اما مبنای عصبی اختلال هماهنگی مربوط به رشد هنوز به گونه کامل مشخص نشده است. ارتباط همزمان این اختلال با اختلالات دیگر مانند کاستی توجه/بیشفعالی (ADHD)، ناتوانیهای یادگیری خاص، و اختلالهای طیف اوتیسم، به عنوان یک عوامل ژنتیکی مشترک مطرح شده است. هرچند، وقوع همزمان با ثبات در دوقلوها تنها در شرایط بسیار شدید به وضوح مشاهده میشود.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ
اختلال هماهنگی مربوط به رشد، در فرهنگها، نژادها، و موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی مختلف، وارد میشود. اصطلاح “فعالیتهای زندگی روزمره” به آن اشاره دارد که تفاوتهای فرهنگی نقش مهمی در تعیین محیط زندگی کودکان و اینکه آیا این کودکان به فرصتهای مناسبی برای یادگیری و تمرین این فعالیتها دسترسی داشتهاند یا خیر، اهمیت میدهد.
پیامدهای کارکردی اختلال هماهنگی مربوط به رشد
اختلال هماهنگی مربوط به رشد، منجر به عملکرد نامناسب در فعالیتهای روزمره میشود (بر اساس ملاک ب) و این اختلال با بیماریهای همزمان، به شدت تشدید میشود. پیامدهای این اختلال شامل کاهش مشارکت در بازیهای تیمی و ورزشها، احساس کم ارزشی و کاهش اعتماد به نفس، مشکلات هیجانی و رفتاری، پیشرفت تحصیلی ناکافی، برازندگی جسمانی نامناسب، و کاهش فعالیت بدنی و افزایش وزن است.
تشخیص افتراقی اختلال هماهنگی مربوط به رشد
تشخیص افتراقی اختلال هماهنگی مربوط به رشد به ارزیابی دقیق و جامعی نیاز دارد تا از سایر اختلالات نورولوژیک و توسعهای تمایز یابد. برخی از اختلالات مشابه شامل اختلالهای یادگیری، اختلالهای حرکتی، اختلال کاستی توجه/بیشفعالی (ADHD) و اختلال طیف اوتیسم هستند.
این تشخیص افتراقی با استفاده از معیارهای استاندارد شده و ابزارهای ارزیابی متخصصان نورولوژیک و روانشناسی انجام میشود. اطلاعات جمعآوریشده از تاریخچه پزشکی، مشاهدات فیزیکی، تستهای روانشناختی و آزمونهای حرکتی میتوانند به تخصصیترین و دقیقترین تشخیص افتراقی اختلال هماهنگی مربوط به رشد منجر گردند.
تفاوتهای بین این اختلال و دیگر اختلالات رشدی و توسعهای در این تشخیص افتراقی باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند تا برنامههای درمانی و پشتیبانی بهینه برای فرد مبتلا به اختلال هماهنگی مربوط به رشد تدارک دیده شود.
اختلالات حرکتی ناشی از بیماری جسمانی دیگر
مشکلات هماهنگی میتوانند به علت اختلالات در کارکرد بینایی و نقصهای عصبی خاص، از جمله فلج مغزی، ضایعات پیشرونده مخچه و اختلالات عصبی-عضلانی به وجود آیند. در چنین شرایطی، بررسیهای عصبی بیشتری ممکن است نیاز باشد تا نقاط ضعف و نواقص در سیستم عصبی و حرکتی فرد مشخص شوند.
این بررسیها میتوانند شامل معاینات جزئی و جامع عصبی، تصاویر تشدیدی مغزی، و آزمونهای تکمیلی دیگر باشند. اطلاعات حاصل از این معاینات نه تنها به تشخیص دقیق مشکلات هماهنگی کمک میکنند بلکه امکان ارائه برنامه درمانی مناسب با توجه به نوع و شدت اختلالات عصبی و حرکتی ایجاد میکنند.
ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی)
در صورت وجود ناتوانی عقلانی، مهارتهای حرکتی ممکن است هماهنگی ناقصی با ناتوانی عقلانی داشته باشند. با این حال، اگر مشکلات حرکتی به گونهای شدیدتر باشند که نتوانند به عنوان تبعات طبیعی ناتوانی عقلانی توجیه شوند و در مطابقت با ملاکهای اختلال هماهنگی مربوط به رشد تشخیص داده شوند، در این صورت ممکن است اختلال هماهنگی مربوط به رشد نیز تشخیص داده شود.
به عبارت دیگر، اگر مشکلات حرکتی به حدی اساسی و اختصاصی باشند که ناتوانی عقلانی تنها نمیتواند آنها را توجیه کند و با در نظر گرفتن معیارهای اختلال هماهنگی مربوط به رشد، تشخیص اختلال هماهنگی مربوط به رشد امکانپذیر باشد.
اختلال کاستی توجه بیش فعالی
اشخاص مبتلا به ADHD ممکن است در مواجهه با موقعیتهای مختلف، زمین بخورند، با اشیا برخورد کنند یا چیزها را بیندازند. برای تمیزدهی بین بیکفایتی حرکتی ناشی از حواس پرتی و تکانشپذیری و اختلال هماهنگی مربوط به رشد، نیاز به مشاهده دقیق در موقعیتهای مختلف است.
اگر معیارهای مربوط به ADHD و اختلال هماهنگی مربوط به رشد برآورده شده باشند، ممکن است هر دو اختلال تشخیص داده شوند. این بررسی دقیق به کمک تخصصیترین ابزارها و روشها صورت میپذیرد تا تفاوتها و ویژگیهای خاص هر اختلال بهوضوح مشخص شود.
اختلال طیف اوتیسم
افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ممکن است تمایلی به شرکت در تکالیفی که نیاز به مهارتهای هماهنگی پیچیده دارند، مانند بازی با توپ، نداشته باشند که میتواند بر عملکرد آنها در آزمونها تأثیرگذار باشد. با این حال، این امر نشانگر شایستگی حرکتی اساسی نمیباشد. وقوع همزمان اختلال هماهنگی مربوط به رشد و اختلال طیف اوتیسم امری رایج است.
در صورتی که معیارهای هر دو اختلال برآورده شوند، میتوان تشخیص هر دو را اعلام کرد. این ارزیابی دقیق نیاز به استفاده از ابزارها و روشهای متخصصانه دارد تا تفاوتها و ویژگیهای خاص هر اختلال به وضوح مشخص گردد.
نشانگان بیش تحرکی مفصل
افراد مبتلا به مجموعه نشانگانی که منجر به افزایش قابلیت کشش مفاصل میشوند، ممکن است علائمی نظیر درد (که اغلب از طریق معاینات بدنی قابل مشاهده هستند) را اظهار کنند. این علائم ممکن است شباهتهایی با نشانگان اختلال هماهنگی مربوط به رشد داشته باشند.
برای تشخیص صحیح بین این دو وضعیت، نیاز به اجرای معاینات بدنی دقیق توسط متخصصان مختلف مانند فیزیوتراپیستها و پزشکان وجود دارد. این معاینات و ارزیابیها میتوانند نقاط تفاوت و ویژگیهای مختلف هر یک از این وضعیتها را به وضوح مشخص کنند و به انجام تشخیص افتراقی کمک کنند.
همزمانی اختلالات
اختلالاتی که عمدتاً با اختلال هماهنگی مربوط به رشد همراه هستند، شامل اختلال گفتار و زبان، اختلال یادگیری خاص (مخصوصاً در حوزههای خواندن و نوشتن)، مشکلات بیتوجهی از جمله اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD)، اختلال طیف اوتیسم، مشکلات رفتار اخلالگر و هیجانی، و نشانگان بیشتحرکی مفصل را شامل میشود.
این اختلالات ممکن است به شکلهای مختلف همزمانی ظاهر شوند؛ برای مثال، مجموعههای با اختلالات شدید خواندن، مشکلات حرکتی ظریف و مشکلات دست خط، یا مجموعههای دیگر با کنترل حرکتی معیوب و برنامهریزی حرکتی.
وجود اختلالات دیگر، اختلال هماهنگی مربوط به رشد را از بین نمیبرد، بلکه آزمون کردن را دشوارتر میکند و ممکن است به طور مستقل در اجرای فعالیتهای زندگی روزمره مشکلات ایجاد کند. بنابراین، برای ارزیابی صحیح اختلال، نیاز به قضاوت دقیق آزماینده در خصوص مهارتهای حرکتی و توانایی انجام فعالیتهاست.
درمان اختلال هماهنگی مرتبط با رشد
درمان اختلال هماهنگی مرتبط با رشد معمولاً به صورت ترکیبی از مداخلات مختلف انجام میشود، که هدف آن بهبود مهارتهای حرکتی و کمک به فرد برای مواجهه با چالشهای زندگی روزمره است. درمان ممکن است عوارض اختلال هماهنگی مربوط به رشد را کاهش دهد و کیفیت زندگی را افزایش دهد. برخی از رویکردهای معمول در درمان این اختلال عبارتند از:
1. توانبخشی حرکتی:
– تمرینات فیزیوتراپی برای تقویت عضلات و بهبود کنترل حرکتی.
– فعالیتهای اصلاحی و توسعهیافته برای ارتقاء مهارتهای حرکتی دقیق.
2. توانبخشی شناختی:
– مداخلات شناختی-رفتاری برای بهبود قابلیت ترکیز و کنترل اجرای وظایف.
– انجام تمریناتی که به توسعه توجه و حافظه کمک میکنند.
3. توانبخشی تحریکی حسی:
– مداخلات مبتنی بر حواس مانند تراپی حرکتی حسی (Sensory Integration Therapy) برای بهبود پردازش حسی و تعادل.
4. مشاوره و حمایت روانشناختی:
– جلسات مشاوره برای کمک به فرد در مدیریت استرس و افزایش اعتماد به نفس.
5. آموزش به والدین و معلمان:
– اطلاعرسانی و آموزش به والدین و معلمان درباره نحوه پشتیبانی از فرد در محیطهای مختلف.
6. درمان دارویی:
– در برخی موارد، استفاده از داروها ممکن است برای مدیریت علائم هماهنگی مرتبط با رشد مورد نظر باشد.
برنامه درمانی باید به صورت فردی تنظیم شود و به نیازهای خاص هر فرد بپردازد. همچنین، همکاری نزدیک با تیم درمانی، والدین، و معلمان نقش حیاتی در موفقیت درمان این اختلال دارد.
نتیجه گیری
اختلال هماهنگی مربوط به رشد یک وضعیت پیچیده است که تأثیرات گستردهای بر عملکرد حرکتی و فعالیتهای روزمره افراد دارد. این اختلال میتواند به صورت همزمان با سایر مشکلات عصبی، اختلالات یادگیری، و اختلالات هیجانی همراه باشد. با توجه به تنوع در نشانهها و عوامل مختلف مؤثر، تشخیص دقیق و برنامه درمانی فردی حیاتی است.
با اجرای مداخلات مختلف از فیزیوتراپی تا مشاوره روانشناختی و آموزش، میتوان بهبود قابل توجهی در مهارتهای حرکتی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلال داشت. همچنین، تفهیم بهتر از عوامل خطر و روشهای پیشگیری نیز به بهبود شناخت این اختلال و مدیریت بهینه آن کمک میکند.