اختلال ذخیره کردن یک نوع اختلال روانی است که به شاخهای از اختلالات وسواسی تعلق دارد. در این حالت، فرد دچار مشکلاتی میشود که با نگهداشتن اشیاء و عدم توانایی در دور انداختن آنها مرتبط است. این اختلال به عنوان یکی از زیرشاخههای اختلالات وسواسی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم (DSM-5) شناخته شده است.
در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان، ما قصد داریم با تحلیل و تفسیر دقیق بر اساس راهنمای DSM-5، این اختلال را به صورت کامل و تخصصی توضیح دهیم. این راهنما به عنوان یک منبع معتبر در زمینه تشخیص و افهام اختلالات روانی شناخته میشود و توصیف دقیقی از ویژگیها، علائم، و معیارهای تشخیصی این اختلال ارائه میدهد. از این طریق، خوانندگان میتوانند بهترین فهم را از این اختلال روانی کسب کرده و راههای موثر برای تشخیص و درمان آن را درک نمایند.
اختلال ذخیره کردن
اختلال ذخیره کردن یا احتکار، به عنوان یک اختلال روانشناختی از دسته اختلالات وسواسی شناخته میشود که در آن فرد تمایل زیادی به جمعآوری اشیاء خاص دارد و قادر به دور انداختن آنها نمیباشد. این اشیاء میتوانند منابعی از استرس و نگرانی برای فرد باشند، زیرا احتکار آنها باعث ایجاد ناراحتی و عدم راحتی شده و بر عملکرد روزمره، شغل، و روابط خانوادگی و اجتماعی فرد تأثیر مستقیم دارد.
این رفتار احتکار ممکن است به صورت جدی تأثیرگذار باشد و علاوه بر آسیب به عملکرد روزانه، میتواند منجر به مشکلات در شغل، نقض ارتباطات خانوادگی، و سایر مشکلات جانبی شود. فرد مبتلا قادر به واگذاری اشیاء مورد نظر خود نیست و این باعث آشفتگی و بینظمی در محیط زندگی او میشود. علاوه بر این، این عمل احتکار ممکن است بهداشت محیط فرد را تهدید کند، زیرا ممکن است به تجمع غیرضروری اشیاء و افزایش خطرات مرتبط با آنها منجر شود.
نمایشدهنده این اختلال اغلب اشیایی را جمعآوری میکند که نیازی به آن ندارند یا فضای کافی برای نگهداری آنها وجود ندارد. اگر این افراد به دلایلی قادر به ترتیب و مدیریت اشیاء خود نشوند، احساس ناراحتی و اضطراب خواهند کرد.
فردی که از نظر مالی مشکلی ندارد اما بهنظر میرسد از لحاظ خودمراقبتی و رفتارهای مرتبط با مصرف دچار مشکل است، ممکن است به یک اختلال رفتاری مشهود به نام “اختلال ذخیره کردن” یا “اختلال انباشتگی” مبتلا باشد. این اختلال معمولاً با نگهداری و انباشتن اجناس بیارزش یا حتی زیانآور بهطور مداوم و بدون هدف آغاز میشود.
رفتار این افراد ممکن است به نظر برخی افراد غیرمعمول یا ناهنجار بیاید. آنها ممکن است لباسهایی که از خیابان یا سطل آشغال برداشت کردهاند را استفاده کنند یا اشیاء بیارزش را جمع آوری و نگهداری کنند. این رفتارها معمولاً بدون هدف اقتصادی یا عملکردی خاص صورت میگیرند و ممکن است به عنوان علائم اختلال ذخیره کردن تلقی شوند.
اختلال ذخیره کردن میتواند از طیف گستردهای از افراد تا طبقه بالای اجتماعی را درگیر کند. این افراد به طور معمول از اهمیت زیادی به اشیاء بیارزش میپردازند و از دست دادن حتی اشیاء غیر مهم را نمیپذیرند.
درمان اختلال ذخیره کردن ممکن است شامل رویکردهای روانشناختی، مشاوره، و در موارد حاد ممکن است نیاز به داروهای مختلف باشد. اهمیت درک عمیق از عوامل روانی و اجتماعی که ممکن است این رفتارها را تحت تأثیر قرار دهند، در تشخیص و درمان این اختلال بسیار حائز اهمیت است.
معیارهای تشخیصی اختلال ذخیره کردن
پیشنهاد می شود به مقاله وسواس احتکار مراجعه فرمایید. یکی از معیارهای اصلی تشخیص اختلال ذخیره کردن، وجود مشکل مداوم در دور انداختن یا دل کردن از اموال، بدون توجه به ارزش واقعی آنها است. این مشکل به علت نیاز خیالی به ذخیره کردن اجناس و ناراحتی مرتبط با دور انداختن آنها بروز میکند.
این عمل احتکار به انباشت اموال منجر میشود و باعث متراکم و به هم ریخته شدن مکانهای زندگی میشود. این وضعیت به طور قابل ملاحظهای باعث اجتناب از مصرف اموال میشود. حتی در صورتی که محیط زندگی به هم ریخته نباشد، این مشکل تنها به دلیل مداخله افراد ثالث مانند اعضای خانواده، نظافتچیها یا صاحبان قدرت به وجود نمیآید.
علاوه بر این، این عمل ذخیره کردن میتواند منجر به ناراحتی یا اختلال قابلملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینههای مهم حیاتی شود. این مشکلات شامل حفظ کردن محیط امن برای خود و دیگران نیز میشود.
لازم به ذکر است که ذخیره کردن در اینجا به دلیل بیماری جسمانی دیگر نیست و با نشانههای اختلالات روانی دیگر نیز توجیه نمیشود. به عنوان مثال، این عمل با اختلال وسواس فکری-عملی، کاهش انرژی در افسردگی اساسی، هذیان در اسکیزوفرنی یا اختلالهای روانی پریشی دیگر، و نقایص شناختی در اختلال عصبی-شناختی عمده، توجیهپذیر نیست.
اگر مایل به تشخیص اختلال ذخیره کردن هستید، لطفاً به موارد زیر توجه فرمایید:
– همراه با اکتساب بیش از حد:
در صورتی که فرد مشکل در دور انداختن اموال را با اکتساب بیش از حد اجناسی همراه کند که نیازی به آن نیست یا فضای کافی برای نگهداری آنها وجود نداشته باشد، این موضوع میتواند نشاندهنده اختلال ذخیره کردن باشد.
– همراه با بینش خوب یا نسبتاً خوب:
اگر فرد توانایی تشخیص داشته باشد که عقاید و رفتارهای مرتبط با ذخیره کردن (که به مشکل دور انداختن اجناس، به همریختگی یا اکتساب بیش از حد مربوط میشوند) مشکلساز هستند، این ممکن است نشانگر اختلال ذخیره کردن با بینش خوب یا نسبتاً خوب باشد.
– همراه با بینش ضعیف:
در صورتی که فرد عمدتاً متقاعد شده باشد که عقاید و رفتارهای مرتبط با ذخیره کردن (که به دور انداختن اجناس، به همریختگی یا اکتساب بیش از حد مربوط میشوند) با وجود شواهد مغایر، مشکلساز نیستند، این موضوع میتواند به نقص بینش مرتبط با اختلال ذخیره کردن اشاره کند.
– همراه با فقدان بینش / عقاید هذیانی:
اگر فرد به طور کامل متقاعد باشد که عقاید و رفتارهای ذخیره کردن با وجود شواهد مغایر، مشکلساز نیستند، ممکن است این نشانگر فقدان بینش یا وجود عقاید هذیانی در زمینهی اختلال ذخیره کردن باشد.
شاخص های اختلال ذخیره کردن
شاخصهای اختلال ذخیره کردن به عنوان نشانگرهایی از مشکلات روانشناختی در افراد اطلاق میشوند. این شاخصها نشان دهنده مسائل مداوم در رفتارهای مرتبط با دور انداختن اموال و اکتساب بیش از حد اجناسی است که نیازی به آن نیست یا فضای کافی برای نگهداری آنها وجود ندارد. اگر فرد با برخوردهای خود با اموال نقصهای بینشی یا اختلالات روانی نشان دهد، این ممکن است به شاخصی از اختلال ذخیره کردن اشاره کند.
برخی از شاخصهای این اختلال شامل عدم توانایی در دور انداختن اجناس غیر ضروری، انباشت غیرمنطقی اموال، و توجه به مقدار اموال به صورت غیرمعقول میشوند. از شناسایی و درک این شاخصها میتواند به تشخیص و مداخلههای به موقع در مدیریت اختلال ذخیره کردن کمک کند تا اثرات منفی آن بر زندگی روزمره و روابط اجتماعی کاهش یابد.
همراه با اکتساب بیش از حد
تقریبا ۸۰ تا ۹۰ درصد افراد دارای اختلال ذخیره کردن، اکتساب بیش از حد را به وضوح اظهار میکنند. در این افراد، رایجترین نوع اکتساب، خرید افراطی است و پس از آن اکتساب اجناس مجانی نیز میآید (مثل بروشورها یا اجناسی که دیگران دور میاندازند)، در حالی که دزدی کمتر متداول است. برخی افراد در ابتدا این اکتساب بیش از حد را انکار میکنند ولی در طول فرآیند درمان، این مشکل آشکار میشود.
افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن معمولاً در صورت عدم توانایی در اکتساب اجناس یا مانع شدن از این عمل، احساس ناراحتی و عدم رضایت به خود میکنند. این تفاوتها و جزئیات در نحوه ظاهر شدن اختلال ذخیره کردن، مواردی هستند که در ارزیابی و تشخیص این اختلالات روانی باید به آنها توجه ویژه داشت.
ویژگی های تشخیصی اختلال ذخیره کردن
ویژگی اصلی اختلال ذخیره کردن در ملاک الف، مشکلات مداوم در دور انداختن یا دلکردن از اموال، بدون توجه به ارزش واقعی آنهاست. اصطلاح “مداوم” در اینجا به معنای برقراری مشکل به طور دائمی به جای شرایط زندگی موقتی اشاره دارد که ممکن است به درهمریختگی بیش از حد منجر شود، مثل به ارث بردن اموال. مشکل دور انداختن اموال، که در ملاک الف ذکر شده، هر نوع دور انداختن از جمله دوراندازی، فروش، بخشش یا بازیافت را شامل میشود.
دلایل اصلی این مشکل عبارتند از فایده یا ارزش زیباییشناسی اجناس و یا دلبستگی عاطفی عمیق به اموال. برخی افراد احساس مسئولیتی نسبت به سرنوشت اموال خود دارند و برای جلوگیری از افراط کار، اقدام به هیچ کوششی برای دور انداختن نمیکنند. ترس از از دست دادن اطلاعات مهم نیز یک عامل متداول است. اجناسی که معمولاً ذخیره میشوند شامل روزنامهها، مجلهها، لباسهای کهنه، کیفها، کتابها، نامهها، لوازم دفتری و هر نوع چیز دیگری است.
ماهیت اجناس به اموالی که اغلب افراد آنها را به صورت بیفایده یا با ارزش محدودی دارند توصیف میشود و محدود به اموال کم ارزش نمیشود. بسیاری از افراد تعداد زیادی از اموال با ارزش را نیز جمعآوری و ذخیره میکنند، که اغلب در میان اجناس دیگر کم ارزش یافت میشوند.
افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن عمداً به ذخیرهنگه داشتن اموال میپردازند، و زمانی که با فرصت یا ضرورت دورانداختن این اموال مواجه میشوند، احساس ناراحتی میکنند (ملاک ب). این معیار تأکید میکند که ذخیره کردن اموال در این افراد به صورت عمدی اتفاق میافتد. این مورد اختلال ذخیره کردن را از اختلالات روانی دیگر که به صورت منفعل به انباشتن اجناس یا ناراحتی از از دست دادن اموال متمایز میکند.
به عبارت دیگر، افراد مبتلا به این اختلال فعالاً تصمیم به نگهداشتن اجناس میگیرند و احساس ناراحتی را زمانی تجربه میکنند که مجبور به دور انداختن آنها میشوند. این توضیحات نقش مهمی در تمییز اختلال ذخیره کردن از سایر اختلالات روانی بازی میکند.
افراد به تعداد زیادی اجناس جمعآوری میکنند که منجر به پر شدن و به همریخته شدن مکانهای زندگی میشود، به حدی که دیگر امکان استفاده از آنها وجود ندارد (ملاک ج). این معیار به وضوح به ناحیه جنبش اجناس در محیط زندگی افراد اشاره دارد. به عنوان مثال، این میتواند منجر به این شود که فرد نتواند در آشپزخانه آشپزی کند، در تخت خود بخوابد یا روی صندلی بنشیند.
برای مطالعه بیشتر به مقاله وسواس چک کردن مراجعه نمایید. در صورتی که امکان استفاده از مکان وجود داشته باشد، این عمل با دشواری زیاد امکانپذیر است. به همریختگی به عنوان یک مجموعه از اجناس معمولاً نامربوط یا به صورت جانبی مرتبط تعریف میشود، که بهطور نامنظم در مکانهایی که اصطلاحاً برای هدفهای دیگری ترتیب دادهشدهاند، انباشته شدهاند (مانند روی میز، کف اتاق یا راهرو) (ملاک ج). این معیار نه تنها به نواحی پیرامونی محدود نیست، بلکه تأکید دارد که بهجای نواحی کمتر فعالیتی مانند گاراژ یا اتاق زیر شیروانی، به نواحی “فعال” و مهم در خانه تاکید دارد.
با این وجود، افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن اغلب دارای اموالی هستند که به خارج از مکانهای فعال زندگیشان ریخته شدهاند و میتوانند مکانهای دیگر مانند اتومبیل، حیاط خلوت، محل کار، و خانه دوستان و خویشاوندان را اشغال کرده و استفاده از آنها را مختل کنند.
در برخی موارد، ممکن است مکانهای زندگی به دلیل مداخله افراد ثالث مانند اعضای خانواده، نظافتچیها، و مقامات محلی به همریخته نباشند. افرادی که مجبور به نظافت خانهشان میشوند نیز همچنان نشانههایی از اختلال ذخیره کردن را دارند، زیرا عدم بههمریختگی در این حالت ناشی از مداخله افراد ثالث است. اختلال ذخیره کردن با رفتار جمعآوری بهنجار که منظم است، تفاوت دارد.
حتی اگر مقدار واقعی اموال در برخی موارد مشابه مقدار اموالی باشد که توسط فرد مبتلا به اختلال ذخیره کردن جمعآوری شده است، رفتار جمعآوری بهنجار موجب بههمریختگی، ناراحتی یا اختلال نمیشود که این موارد همگی به عنوان علائم اختلال ذخیره کردن مشخص میشوند.
نشانهها، به عنوان مثال مشکلات دور انداختن یا بههمریختگی اجناس، باید علائمی از ناراحتی یا اختلال بالینی مشهود در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینههای حیات فرد، از جمله حفظ کردن محیط امن برای خود و دیگران را نشان دهد (ملاک د).
در برخی موارد، بهویژه زمانی که بینش ضعیف وجود دارد، فرد ممکن است ناراحتی خود را به صورت صریح گزارش ندهد و این اختلال ممکن است فقط برای افرادی که در ارتباط مستقیم با آن فرد هستند، قابل مشاهده باشد. با این حال، هرگونه تلاش برای دور انداختن اموال توسط افراد ثالث نیز منجر به افزایش سطح ناراحتی میشود، حتی اگر فرد مستقیماً این ناراحتی را گزارش نکند.
باید اشاره شود که اختلال ذخیره کردن یا احتکار، به عنوان یکی از اختلالات روانی، به خصوص در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب، و اختلال بیشفعالی کمبود توجه (ADHD) به طور متداولتر دیده میشود.
ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال ذخیره کردن
ویژگیهای معمول دیگر افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن شامل دودلی، کمالگرایی، اجتناب، طفرهروتنی، مشکل در برنامهریزی و سازماندهی و حواسپرتی میشود. برخی از افراد مبتلا به این اختلال، در شرایط زندگی ناخوشایند غیر بهداشتی زندگی میکنند که ممکن است به پیامد منطقی محل زندگی با بینظمی و یا مشکلات در برنامهریزی و سازماندهی مرتبط باشد.
بهعنوان مثال، ذخیره کردن حیوانات ممکن است شامل انباشت تعداد زیادی حیوان با ناتوانی در تأمین حداقل استانداردهای تغذیهای، بهداشتی و مراقبت دامپزشکی شود و تأثیرگذاری بر شرایط خطرناک حیوانات و محیط زندگی آنها (از جمله ابتلا به بیماری، گرسنگی، یا مرگ) را به همراه دارد. این نوع ذخیره کردن حیوانات میتواند نشانگر خاصی از اختلال ذخیره کردن باشد.
اغلب افرادی که حیوانات را ذخیره میکنند، اشیاء غیرزنده را هم به عنوان قلمرو ذخیره کردن خود میپذیرند. یک تفاوت بزرگ بین ذخیره کردن حیوانات و اشیاء، میزان غیر بهداشتی شرایط و بینش ضعیفتر نسبت به ذخیره کردن حیوانات است.
شیوع اختلال اختلال ذخیره کردن
تا کنون تحقیقاتی که به شیوع اختلال ذخیره کردن به صورت ملی پرداخته باشند، انجام نشده است. بررسیهای جامعهشناختی نقاط مختلف جهان، شیوع اختلال ذخیره کردن را که اهمیت بالینی دارد، در ایالات متحده و اروپا تقریباً بین 2 تا 6 درصد تخمین زدهاند. این اختلال به هر دو جنس مردان و زنان تأثیر میگذارد، اما برخی از تحقیقات نشان میدهند که در برخی مطالعات همگانی، شیوع این اختلال به مراتب بیشتر در مردان گزارش شده است.
با این حال، نمونههای بالینی به طور اکثر از افراد زن تشکیل شدهاند. به نظر میرسد که نشانههای اختلال ذخیره کردن در افراد مسن (55 تا 94 ساله) نسبت به افراد جوانتر (34 تا 44 ساله) تقریباً سه برابرتر باشد.
شکل گیری و روند اختلال ذخیره کردن
به نظر می رسد که اختلال ذخیره کردن از اوایل دوره زندگی شروع میشود و تا مراحل پایانی زندگی ادامه دارد. نشانههای این اختلال ممکن است برای اولین بار در دوره 11 تا 15 سالگی ظاهر شوند، و در دوره 20 تا 30 سالگی میتوانند به مختل کردن عملکرد روزمره فرد منجر شوند، در حالی که در 30 تا 40 سالگی ممکن است به اختلال قابلمشاهده بالینی تبدیل شوند.
شرکتکنندگان در تحقیقات پژوهش بالینی معمولاً افرادی در رده سنی 50 تا 60 سالگی هستند، بنابراین شدت اختلال ذخیره کردن با پیشروی در هر دهه زندگی افزایش مییابد. پس از ظهور نشانهها، روند ذخیره سازی به صورت مزمن ادامه پیدا میکند، به گونهای که برخی از افراد از تغییرات چرخه افزایش و کاهش گزارش میدهند.
پیشنهاد می شود به مقاله تست وسواس مادزلی مراجعه فرمایید. به نظر میرسد که اختلال ذخیرهسازی در کودکان بهراحتی از رفتارهای انباشتن و گردآوری که از لحاظ رشدی سازگارانه است، متمایز میشود. چرا که کودکان و نوجوانان معمولاً قابلیت کنترل بر محیط زندگی و رفتارهای دور انداختن خود را ندارند، مداخله احتمالی اشخاص ثالث (مثلاً والدین که ممکن است مکانها را قابل استفاده نگهدارند و بنابراین تداخل را کاهش دهند) باید هنگام تشخیص در نظر گرفته شود. این نکته حائز اهمیت است زیرا محیط و رفتارهای اطراف کودکان میتواند تأثیر زیادی بر تشخیص و مداخلات درمانی داشته باشد.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلال ذخیره کردن
عوامل خطر و پیشآگهی اختلال ذخیرهسازی، یکی از مسائل مهم در تفهیم و مدیریت این اختلال است. عوامل متعددی وجود دارند که ممکن است افراد را به وجود اختلال ذخیرهسازی ترغیب کنند. بین عوامل خطر مهم میتوان به تاریخچه خانوادگی این اختلال، تجربیات زندگی، و شخصیتی برخی افراد اشاره کرد.
مثلاً، افرادی که تجربه ناپایداری در زندگی خود داشتهاند، ممکن است به دنبال ایجاد امنیت از طریق ذخیرهسازی اجناس باشند. همچنین، شخصیتیهای کمالگرا ممکن است به دنبال حفظ هر جزء کوچکی از زندگی خود باشند و این میتواند به افزایش احتمال اختلال ذخیرهسازی منجر شود.
از سوی دیگر، پیشآگهی مهم است و آگاهی افراد از مشکلات خود و نیاز به درمان میتواند در پیشگیری از تشدید این اختلال تأثیرگذار باشد. بهبود آگاهی از مسائل روانی و ارتقاء مهارتهای مدیریت استرس و احساسات میتواند به عنوان پیشآگهی مؤثر عمل کند و به افراد کمک کند تا الگوهای نامناسب رفتاری خود را شناسایی و مدیریت کنند.
خلق و خویی
اختلال ذخیره کردن یک ویژگی بارز در افراد مبتلا به این اختلال و همچنین در خود خویشاوندان نزدیک به آنها مشاهده میشود. این ویژگی به دلیل افترا به اهمیت اجناس و حفظ آنها به صورت مفرط است. افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن، دودلی را به عنوان یک الگوی رفتاری اصلی بروز میدهند.
این دودلی نشاندهنده این است که افراد با این اختلال ممکن است به شدت به اجناس یا اشیاء غیرقابل استفاده و غیرضروری تعلق بگیرند و از دست دادن حتی جزئیات کوچک نیز برای آنها مشکل ساز باشد. خود خویشاوندان نیز این دودلی را به عنوان یک ویژگی مهم در رفتار افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن تجربه میکنند. درک عمیقتر از این ویژگی و ارتباط آن با اختلال ذخیره کردن، میتواند به بهبود درک و مدیریت این اختلال مؤثر باشد.
محیطی
اکثر افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن، اغلب به عنوان گذشتهنگر از وقایع زندگی نشان داده و اعلام میکنند که ریشههای این اختلال در زمانها یا وقایعی از گذشته آنان آغاز شده است. این افراد اغلب تجربیات آسیبزا یا منابع استرسزایی را در گذشته خود میشناسند که به عنوان عوامل مهم در پیدایش یا تشدید اختلال ذخیره کردن تاثیر گذار بودهاند. درک این ارتباط و تاثیر عوامل گذشته بر اختلال فعلی، میتواند در راستای ارائه درمانهای موثرتر و متناسب با نیازهای افراد مبتلا به این اختلال کمک کند.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
رفتار ذخیره کردن به عنوان یک الگوی رفتاری خانوادگی شناخته میشود، بهطوری که حدود 50 درصد از افراد مبتلا به این اختلال خویشاوندی دارند که نیز این رفتار را نشان میدهند. تحقیقات مرتبط با دوقلوها نشان میدهد که تقریبا نیمی از تغییرپذیری در رفتار ذخیره کردن به عنوان یک ویژگی به وراثت و عوامل ژنتیکی بازمیگردد.
این نتایج نشان از ارتباط نزدیک بین ژنتیک و رفتار ذخیره کردن دارند و نقش بارز ژنتیک در تعیین این الگوی رفتاری را تأکید میکنند. این درک از عوامل ژنتیکی میتواند به شناخت بهتر این اختلال و پیشرفت در راستای تداوم و بهبود درمانهای متناسب با ویژگیهای هر فرد کمک کند.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ
بهطور کلی، تحقیقات اکثراً در کشورهای صنعتی و جوامع شهری غربی انجام شدهاند. با این حال، اطلاعات موجود از کشورهای در حال توسعه و غیر غربی، نشاندهنده این است که پدیده ذخیره کردن به عنوان یک الگوی رفتاری گسترده، به شکل ثابت و با ویژگیهای بالینی مشخص، در این جوامع نیز وجود دارد.
این مشاهدات نشانگر اهمیت و گستردگی اختلال ذخیره کردن به عنوان یک موضوع جهانی و قابل توجه در تحقیقات روانشناسی و اجتماعی میباشد. انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه و در محیطهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی، به دستیابی به درک بهتری از علل و عوامل مؤثر در این اختلال کمک خواهد کرد.
موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت
ویژگیهای اصلی اختلال ذخیره کردن، به طور کلی در مردان و زنان یکسان هستند، با این حال، زنان به نسبت مردان، نمایانگر اکتساب بیش از حد، به ویژه از طریق خرید افراطی، بیشتر هستند. این نکته نشاندهنده تفاوتهای جنسی در روند این اختلال است که ممکن است به عوامل فرهنگی، اجتماعی یا رفتاری بازگردد.
توجه به این تفاوتها میتواند در درک بهتر نحوه ظاهر شدن و مدیریت اختلال ذخیره کردن مؤثر باشد. این اطلاعات اساسی نهتنها به تحقیقات علمی کمک میکند بلکه در ارائه راهکارهای متناسب با نیازهای گروههای مختلف افراد مبتلا به این اختلال نیز تأثیرگذار است.
پیامدهای کارکردی اختلال ذخیره کردن
به هم ریختگی در افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن، فعالیتهای روزمره مانند حرکت در خانه، آشپزی، نظافت، بهداشت شخصی و حتی خوابیدن را به چالش میکشد. اسباب و اثاثیه ممکن است در وضعیت شکسته قرار گیرند و تسهیلات زندگی مثل آب و برق ممکن است قطع شده باشند، به طوری که دسترسی به تعمیرات مشکلاتی ایجاد کند.
کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلال به شدت کاهش مییابد. در شرایط شدید، ذخیره کردن ممکن است فرد را در معرض خطرات جدی مانند آتشسوزی، زمینخوردن (مخصوصاً در افراد سالخورده)، بهداشت نامناسب و سایر خطرات سلامتی قرار دهد. این اختلال با اثرات منفی بر شغل، سلامت جسمی و استفاده زیاد از خدمات اجتماعی همراه است.
روابط خانوادگی غالباً تحت فشار قرار میگیرند و تعارض با همسایگان و مقامات محلی به شکل متداولی پدید میآید. علاوه بر این، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن شدید درگیر اقدامات قانونی پسگرفتن ملک بودهاند و برخی از آنها تجربههای گذشته در زمینه پسگیری ملک را دارند.
تشخیص افتراقی اختلال ذخیره کردن
تشخیص افتراقی اختلال ذخیره کردن، یک چالش مهم در حوزه روانپزشکی است که نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق علائم و ویژگیهای این اختلال دارد. برای تشخیص صحیح اختلال ذخیره کردن، افراد باید از سایر اختلالات روانی مانند اختلال افسردگی، اضطراب، اختلال بیشفعالی کمبود توجه (ADHD) و اختلال وابستگی به مواد مورد بررسی دقیق قرار گیرند.
بررسیهای تشخیصی شامل مصاحبههای جامع با بیمار، استفاده از ابزارهای ارزیابی، و ارزیابی تاریخچه زندگی فرد به همراه علائم جسمی و روحی، ضروری است. همچنین، توجه به زمینه و شدت علائم، تفاوت آن با دیگر اختلالات، و تأثیر آن بر زندگی روزمره افراد، مواردی هستند که در تشخیص افتراقی این اختلال اهمیت دارند. نیاز به همکاری چندین تخصص و اطلاعات گسترده در زمینه روانپزشکی برای ارائه یک تشخیص دقیق و افتراقی از اختلال ذخیره کردن لازم است.
بیماری های جسمانی دیگر
در صورتی که ارتباط مستقیم بین نشانهها و بیماری جسمانی دیگر، مانند صدمه مغزی ناشی از عوامل مختلف از جمله صدمههای آسیبزا، جراحیهای جهت درمان تومورها یا کنترل صرع مغزی-عروقی، عفونتهای دستگاه عصبی مرکزی نظیر التهاب مغز یا انسفالیت تبخالی، یا بیماریهای عصبی-ژنتیکی نظیر نشانگان پرادر-ویلی، بهوسیله ملاک ه قابل تشخیص نباشد، اختلال ذخیره کردن تشخیص داده نمیشود.
ورود صدمه به قشر قدامی-میانی پیش پیشانی و قشر کمربندی معمولاً با انباشتن افراطی اجناس به همراه اشتها ارتباط دارد. در افراد مبتلا به این نوع صدمات، رفتار ذخیره کردن قبل از وقوع صدمه مغزی وجود ندارد و بهطور ناگهانی پس از وقوع صدمه مغزی ظاهر میشود.
پیشنهاد می شود به مقاله دل کندن از وسایل اضافی مراجعه فرمایید. تفاوت در علاقه به اجناس انباشتهشده در این افراد متناسب با تنوع فردی و شخصیت ممکن است، بهطوری که برخی از افراد تمایل دارند به راحتی اجناس را دور بیندازند یا در صورت دیگران دوری از آنها، حساسیت چندانی نشان ندهند، در حالیکه برخی دیگر نسبت به دور انداختن چیزها مقاومت نشان میدهند.
اختلال عصبی رشدی
در صورتی که تشخیص داده شود که انباشتن اجناس ناشی از اختلال عصبی-رشدی مانند اختلال طیف اوتیسم یا ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی) است، در این حالت اختلال ذخیره کردن تشخیص داده نمیشود. این اختلالات نورولوژیکی و رشدی میتوانند تأثیر گستردهای بر عملکرد افراد داشته باشند و علایمی از قبیل انباشتن اجناس ممکن است بهعنوان یک ناحیه از این اختلالات مطرح شود.
بهطور مثال، در افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، تفاوتهای در درک ارتباطات اجتماعی و تعامل با محیط ممکن است منجر به رفتارهایی شود که شامل انباشتن اجناس نیز میشود. از این رو، اگر تشخیص اختلال عصبی-رشدی در فرد قائل شود، اختلال ذخیره کردن بهعنوان یک دسته جداگانه تشخیص داده نمیشود.
طیف اسکیزوفرنی و اختلالات روان پریشی دیگر
در صورتی که تشخیص داده شود انباشتن اجناس ناشی از هذیانها یا نشانههای منفی مرتبط با اختلالات روانپریشی، به عنوان یک واکنش مستقیم به این اختلالات، بهعنوان اختلال ذخیره کردن تشخیص داده نمیشود. در طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی، هذیانها یا نشانههای منفی میتوانند عواملی باشند که به افراد در انباشتن اجناس ترغیب میکنند.
این اختلالات معمولاً با واکنشهای غیرعادی به محیط اطراف، تفکرات نادرست، و تغییرات در عملکرد روانی همراه هستند. بنابراین، در مواردی که انباشتن اجناس به طور غیر معمول به عنوان یک ناحیه از نتایج اختلالات روانپریشی مشاهده شود، اختلال ذخیره کردن بهعنوان یک دسته جداگانه از این اختلالات تشخیص داده نمیشود.
دوره افسردگی اساسی
در صورتی که قضاوت شود انباشتن اجناس ناشی از کندی روانی-حرکتی، خستگی یا فقدان انرژی در طول دوره افسردگی اساسی است، اختلال ذخیره کردن بهعنوان یک ویژگی جداگانه تشخیص داده نمیشود. در این حالت، انباشتن اجناس بهعنوان یک علامت از عوارض روانی-حرکتی در افراد ممکن است ناشی از ناراحتیهای روحی و فیزیکی حاصل از افسردگی باشد.
این ویژگی معمولاً همراه با کاهش انرژی، عدم توانایی در اجرای وظایف روزمره، و کاهش شدت فعالیتهای روزانه است. بنابراین، در این شرایط، اختلال ذخیره کردن بهعنوان یک دسته مستقل تشخیص داده نمیشود و متناسب با ویژگیهای افسردگی اساسی در نظر گرفته میشود.
اختلال وسواس فکری – عملی
در صورتی که به قضاوت برسیم که نشانهها به عنوان یک پیامد مستقیم از وسواسهای فکری یا وسواسهای عملی، مانند ترس از آلودگی، صدمه، یا احساس ناقص بودن در اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) ظاهر شدهاند، اختلال ذخیره کردن به عنوان یک عارضه مستقل تشخیص داده نمیشود.
در OCD، نگرشها و رفتارهای ذخیره کردن عمدتاً به دلیل وسواسها صورت میگیرد، به عنوان مثال، احساس ناقص بودن که ممکن است در از دست دادن هویت یا تعهد به مستند کردن تمام تجربیات زندگی ظاهر شود. انباشتن اجناس نیز ممکن است ناشی از اجتنابهای مداوم باشد، که میتواند به دلیل پرهیز از فرآیندهای پیچیده و خستهکننده مانند شستن یا وارسی کردن، بهوجود آید.
در اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، رفتارها به طور کلی ناخواسته و بسیار ناراحتکننده است، و فرد هیچ لذتی از این فعالیتها نمیبرد. افراطی اکتساب معمولاً وجود ندارد؛ اگر اکتساب افراطی اتفاق بیفتد، اجناس به دلیل وسواسهای فکری خاص اکتساب میشوند، به عنوان مثال، نیاز به خریدن اجناسی که به طور اتفاقی لمس شدهاند به منظور اجتناب از آلودگی دیگران، نه به علت علاقه واقعی به تملک آنها.
پیشنهاد می شود به مقاله وسواس تقارن مراجعه فرمایید. افراد مبتلا به OCD که در زمینه ذخیره کردن فعالیت میکنند، به احتمال زیاد چیزهای عجیب و غریب را انباشته میکنند، از جمله آشغال، مدفوع، ادرار، ناخن، مو، پوشکهای مصرف شده یا حتی غذای فاسد. این نوع ذخیره کردن به شدت غیرعادی است و در صورتی که این فعالیت همراه با سایر نشانههای OCD ظاهر شود اما قضاوت شود که مستقل از این نشانههاست، میتوان هم اختلال ذخیره کردن و هم OCD را تشخیص داد.
اختلالات عصبی – شناختی
اگر به این نتیجه رسیده شود که انباشتن اجناس پیامد مستقیم از اختلال تباهشی مانند اختلال عصبی-شناختی مرتبط با تباهی قطعهای پیشانی-گیجگاهی یا بیماری آلزایمر است، در این صورت اختلال ذخیره کردن تشخیص داده نمیشود. عمدتاً شروع رفتار انباشتن به طور تدریجی رخ میدهد و به عنوان یک پیشامد از آغاز اختلال عصبی-رشدی شناخته میشود.
رفتار انباشتن ممکن است همراه با غفلت از خود و به هم ریختگی شدید در محیط زندگی، در کنار سایر نشانههای عصبی-روانپزشکی نظیر بازداری زدایی، قماربازی، تشریفات رفتارهای قالبی، تیکها و رفتارهای صدمه زدن به خود میباشد.
همزمانی اختلالات
تقریبا 75 درصد افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن، همزمان با اختلال خلقی یا اضطرابی روبرو هستند. اختلال افسردگی اساسی با بیش از 50 درصد موارد، اختلال اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی) و اختلال اضطراب فراگیر از جمله رایجترین اختلالات همزمان هستند. حدود 20 درصد افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن، نیز نشانههایی را اظهار میکنند که با ملاکهای تشخیصی اختلال وسواسی-اجباری (OCD) همخوانی دارند.
این همزمانی اختلالات معمولاً دلیلی برای مشاوره میشود، زیرا افراد به طور خودآگاه بهسختی نشانههای ذخیره کردن را گزارش میدهند و در مصاحبههای بالینی متداول، سؤالات مربوط به این نشانهها بهطور کافی ادراک نمیشوند.
درمان اختلال ذخیره کردن
اختلال ذخیره کردن یا وسواس ذخیره کردن (Hoarding Disorder) یک اختلال روانی است که به عنوان یکی از اختلالات وسواسی-اجباری (OCD) در نظام تشخیصی روانپزشکی آمریکا شناخته میشود. افراد مبتلا به این اختلال تمایل دارند که اجناس غیر ضروری را به میزان زیادی جمعآوری کرده و از دست دادن آنها را دشوار یا ترسناک مییابند. به عبارت دیگر، آنها اجناس بیش از حدی را نگه میدارند که ممکن است برای بسیاری از افراد بیارزش به نظر بیایند.
درمان اختلال ذخیره کردن بهوسیله ترکیب مداخلات روانشناختی و دارویی ممکن است. روانشناسی معمولاً از روشهای متعددی نظیر درمان شناختی-رفتاری (CBT) استفاده میکند که به فرد کمک میکند تا الگوهای ناکارآمد و ناخواسته خود را شناسایی و مدیریت کند. جلسات مشاوره ممکن است شامل تقویت مهارتهای تصمیمگیری، کاهش نگرانی، ارتقاء تواناییهای مدیریت استرس و ارتقاء تعاملات اجتماعی باشد.
استفاده از داروها نیز درمان مکمل ممکن است، بهویژه زمانی که اختلال ذخیره کردن با اختلالات دیگر همراه باشد. مهمترین نکته این است که درمان باید به صورت ترکیبی باشد و به نظرات و نیازهای خاص هر فرد تنظیم شود. همچنین، حمایت از اعضای خانواده نیز میتواند جزء اساسی در موفقیت درمان باشد.
نتیجه گیری
اختلال ذخیره کردن یک واقعیت جامعهای است که با وجود اهمیت زیادی که به سلامت روانی اختصاص یافته است، هنوز بهعنوان یک موضوع معمولاً نادیدهگرفته میشود. این اختلال، مردم را به یک سرزمین از اجناس بیارزش و غیرضروری که از دیدگاه دیگران ممکن است بیاهمیت به نظر برسد، میکشاند.
درمان اختلال ذخیره کردن، چالشی است که نه تنها به افراد مبتلا بلکه به جامعه به عنوان یک کل نیاز به فهم عمیق و حمایت دارد. رویکردهای متنوع روانشناسی و درمان، همچون درمان شناختی-رفتاری و مداخلات دارویی، تلاش میکنند تا افراد را از الگوهای ناکارآمد و اضطرابآور خارج کنند.
با بهرهگیری از اطلاعات و آگاهی عمومی، میتوانیم به شناخت بهتر این اختلال و ارتقاء فرهنگی برای پذیرش و حمایت از افراد مبتلا کمک کنیم. بهطور جدی به اهمیت آگاهی و توجه به این مسئله پرداخته و تلاش کنیم تا محیطی فراهم شود که افراد به راحتی از مشکلات روانی خود خبر دهند و بهصورت آزادانه به درمان و پشتیبانی دسترسی داشته باشند. از این رو، همدلی ما بهعنوان یک جامعه میتواند به ایجاد تغییرات مثبت و تضمین بهترین حالت روحی برای همگان کمک کند.