ماهرخ صادقی؛ جادوی مسحورکنندۀ جهان واژه‌ها

ماهرخ صادقی؛ جادوی مسحورکنندۀ جهان واژه‌ها

شما دعوت هستید به خواندن و لمس یک روایت انسانی الهام‌بخش. روایتی برای ورود به دروازه‌های جان و جهان زنی که «نوشتن» را عبادت واژه و «عشق» را هستۀ همۀ آفرینش می‌داند. زنی که هر سطر از نوشته‌هایش دعوتی‌ست به بیداری در جهان، احترام به کرامت انسانی و وفاداری به زیبایی اصیل زندگی.

روایت زندگی زنی جسور و دغدغه‌مند که اساس زندگی‌اش بر پایۀ پرسشگری، خرد و عشق بنا نهاده شده است. زنی که نوشتن را به‌عنوان تن‌پوش زیستن خود برگزیده و از واژه‌ها، پلی برای آفرینش جهانی لبریز از مهر، همدلی، آشنایی و عشق ساخته است.

در جهانی که سرعت، «معنا» را تهدید می‌کند، حضورش یادآور این حقیقت است که هنوز می‌توان با نوشتن، اصیل ماند. قلم او صدای زن، جامعه، طبیعت و حقیقت وجود آدمی‌ست. قلمش صدای انسان‌های فروتن، فراموش‌شده و بی‌صداست. صدایی که از قلبش برخاسته تا مرزهای انسانیت را با زبان خود معنایی دگر ببخشد. او باور دارد که واژه همچون موجود زنده، می‌تواند کرامت ببخشد، الهام دهد و مسیر تغییر را روشن کند.

در مورد  خود پیش‌تر چنین گفته بود:

«من یک جادوگر، در جهان واژه‌ها هستم.

باور دارم که هر واژه، جادوی شگفت‌انگیز خود را دارد.

مانند هر لبخند منحصربه‌فرد، هر واژه، قدرت تغییر جهان را دارد.

من آفرینندۀ واژه‌ها هستم. 

با واژه‌ها لبخند می‌زنم و جهانی با واژه‌هایم آغاز می‌شود.

به جهان من خوش آمدید.»

نامش ماهرخ صادقی درویشی است. او نویسنده، و یک کنشگر فرهنگی و اجتماعی است که با نگاه عمیق و پرسشگرش، روایت‌کنندۀ زیست آدمی در جهان امروز است.

همراهمان باشید. روایت زیستن او را از زبان ما بخوانید. این بار ما راوی هستیم.

راهنمای مطالعه مقاله نمایش

خرم‌آباد؛ از غارهای خاموش تا آسمان پر ستاره

ماهرخ صادقی درویشی در واپسین روزهای آذرماه سال ۱۳۶۲ در شهر خرم‌آباد چشم به جهان گشود.

خرم‌آباد با دره‌های پارینه‌سنگی‌اش، آسمان پرستاره‌اش، آبشارهای درخشان و روح‌نوازش، خاک سرسبز و دشت‌های فراخش، هوای پاک و بهشتی‌اش، سرآغاز پیوند او با ریشه‌های ایرانی و نگاه شاعرانه‌ای به زندگی شد.

ماهرخ از همان کودکی پرسشگر و پرجنب‌وجوش بود. جهان برایش رازی کشف‌نشده بود که باید با پاهایی کوچک هر گوشه‌اش را لمس می‌کرد، تا ببوید، بشنود، ببیند و مرغ جانش در سپهر اندیشه به پرواز درآید. دیدن شگفتی‌های طبیعی و تاریخی، نان روحش بود. همان‌گونه که کشف سنگی کوچک در دره‌ای چند میلیون‌ساله برایش سفری فراسوی زمان بود، بوییدن رد اجدادش در غارهای هزاران‌سالهٔ لرستان نیز سمفونی بی‌پایانی از شکوه و اقتدار ایران را در جانش می‌نواخت.

بوی کاغذ برایش نشان بهشت بود. عاشق کشف روایت پشت تصاویر رنگی کتاب‌ها بود. با دست‌های کوچکش ورق می‌زد، بی‌آنکه داستان پسِ تصاویر را بداند. می‌خواند و برای دانستن ندانسته‌ها، خیال‌پردازی می‌کرد. خیال‌پردازی‌هایش از هشت‌سالگی آغاز شد؛ جهانی موازی از نور و روایت که در آن می‌توانست با ستاره‌ها حرف بزند و قصه‌هایی بسازد که هیچ کتاب‌درسی توان روایتشان را نداشت.

از ده‌سالگی، کتاب‌خوانی برایش به عادتی جدی بدل شد. بیشتر از قاشق، کتاب در دست داشت. تا هجده‌سالگی، بیشتر آثار ادبی مطرح جهان را خوانده بود و در کنار آن، با کتاب‌های جامعه‌شناسی، دین‌شناسی و فلسفه نیز انس گرفت. این خواندن‌های بی‌وقفه، ذهنی پویا و جست‌وجوگر برایش ساخت و به قلمش انسجامی بخشید که بعدها در نوشتارهایش جلوه‌گر شد.

او از همان سال‌های نخست دبستان، با قواعد خشک آموزشی بیگانه بود. مشق نوشتن برایش شکنجه‌ای بی‌معنا بود و خلاف جریان آب شناکردن، طبیعتش. همین سرکشی کودکانه، بارها او را در معرض تنبیه‌های مدرسه قرار داد. اما همین رنج‌ها، بذر نقدهای جدی‌اش به نظام آموزشی را در دلش کاشت؛ نقدهایی که بعدها در بزرگسالی با دغدغه همدلی با کودکان و بازنگری در شیوه‌های تربیتی شکوفا شد.

در ۱۲ سالگی، خواندن داستان زندگی خیام، دریچه‌ای تازه به جهان اندیشه‌اش گشود. آن روایت، روح پرسشگری را در او بیدار کرد؛ ازآن‌پس، هیچ‌چیز را بی‌دلیل نمی‌پذیرفت. این مواجهه با اندیشهٔ خیام، نه‌تنها نگاه فلسفی‌اش را شکل داد، بلکه او را به جست‌وجوی معنا در ورای ظاهرها کشاند؛ جست‌وجویی که تا امروز در نوشته‌هایش جاری‌ست.

همان سال، نوشتن خاطرات روزانه را آغاز کرد؛ دفترهایی که در آن‌ها پرسش‌های بزرگ زندگی‌اش، دغدغه‌های اجتماعی و نقدهایش به مسائل روز را ثبت می‌کرد. این نوشتن روزمره، به بخشی از فرهنگ نوشتاری‌اش بدل شد و در شکل‌گیری روایت‌محور بودن قلمش نقش مهمی ایفا کرد.

زمین زیر پای او، پشت‌بام خانه‌ها بود؛ جایی برای دیدن ستاره‌ها در شب و رؤیاپردازی برای سفر به‌سوی کهکشان‌ها. با همان ذهن کودکانه، خودش را یکی از مسافران پرواز به‌سوی خورشید می‌دانست.

رد این دل‌بستگی عمیق  به آسمان و ستاره‌ها را می‌توان در یکی از نوشته‌های صمیمی منتشر شده او لمس کرد:

«چه اهمیت دارد بلندترین برج‌ها کجا قرار دارند؟

چه اهمیت دارد عریض‌ترین خیابان‌ها متعلق به کدام شهر است؟

چه اهمیت دارد شهرها چقدر بزرگ هستند؟

چه اهمیت دارد بهترین کافه‌های جهان محفل عاشقانه‌های بی‌تکرار است؟

چه اهمیت دارد زیباترین ویترین‌های جهان کجا خودنمایی می‌کند؟

چه اهمیت دارد…؟

جایی که ستاره‌ها نیستند،

جایی برای زندگی نیست.

آیا دل‌خوشی در عرض خیابان‌هاست یا در چشمک ستاره‌ها؟

یک نقطهٔ دور و درخشان در آسمان، بلندی برج‌ها را به سخره می‌گیرد.

به‌قدر کفایت ستاره هست.

من به جشن ستاره‌های آسمان دعوت شده‌ام.

ستارهٔ جنوبی منم.

ستارهٔ شما کدام است؟»

این نگاه دلبسته به طبیعت و آسمان و علاقه‌مندی به تاریخ سرزمین کهنش، بعدها ستون‌های فکری‌اش را در بزرگسالی بنا نهاد.

این خاستگاه فرهنگی، بر حس وطن‌دوستی و ایران‌دوستی‌اش تأثیر به سزایی داشت و در شکل‌گیری نگاه انسان‌محور و طبیعت‌گرایانه‌اش نیز نقش بنیادین ایفا کرد. در قلم او، همیشه ردپایی از کوه‌های لرستان، صدای باران و حس اصیل طبیعت دیده می‌شود؛ عناصری که در سبک نگارشش به استعاره‌هایی از پایداری و زیست پاک بدل شدند.

همهٔ این ویژگی‌ها، از کتاب‌خوانی و خیال‌پردازی گرفته تا نوشتن روزانه و پرسشگری فلسفی، موجب شد که آنچه در کودکی آموخته بود، در بزرگسالی به دغدغه‌هایی جدی بدل شود؛ دغدغه‌هایی که در متن زندگی‌اش جاری‌اند.

تهران، شهری برای پرواز

ورود به تهران، عبور از آسمانی پرستاره به آسمانی خاکستری بود. جداشدن از خرم‌آباد، شهری که شب‌هایش با چشمک ستاره‌ها معنا می‌گرفت، آسان نبود. آسمان تهران پر از دود بود و ستاره‌ها در آن گم. این تغییر، زمان برد تا در دلش جا بیفتد. آرام‌آرام آموخت در میان همین دود و ترافیک و هیاهو، آدم‌ها بهتر ببیند؛ آدم‌هایی از جهان‌های فکری متفاوت.

کارشناسی «علم اطلاعات و دانش‌شناسی» را در «دانشگاه علامه طباطبایی» آغاز کرد و در همان سال‌ها، زندگی در خوابگاه دانشجویی را تجربه کرد. در میان صدها دختر از شهرها و فرهنگ‌های مختلف، با روایت‌های جدید از زندگی روبه‌رو شد؛ روایت‌هایی که با اعتماد و صمیمیت برایش بازگو می‌شدند. این شنیدن‌های مکرر، او را به دیدن آدم‌ها با نگاهی ژرف‌تر خو داد و حافظه‌ای قوی برای به‌خاطرسپاری داستان‌هایشان در او شکل گرفت؛ حافظه‌ای که بعدها در سبک روایت‌محور نوشتارش حضوری پررنگ یافت.

فعالیت‌های فرهنگی‌اش را دانشگاه آغاز کرد. به‌عنوان دبیر انجمن علمی رشته کتابداری دانشگاه علامه انتخاب شد. تجربه‌ای که نگاهش را به کار جمعی، مسئولیت اجتماعی و پیوند دانش با زیست روزمره عمق بیشتری بخشید.

او در همین دوران، تجربه‌های کار نیمه‌وقت در برخی از مراکز مهم کتابخانه‌ای ایران را آغاز کرد. تجربه‌هایی که بیشتر جنبهٔ آموزشی و آشنایی با فضای حرفه‌ای داشتند. این حضور در محیط‌های تخصصی، فرصتی بود برای لمس عملی دانشی که در کلاس‌ها آموخته بود و برای آزمودن پیوند میان نظریه و واقعیت.

در این دوره به‌عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شد.

ماهرخ مسیر رشدش را با تحصیل در مقطع کارشناسی‌ارشد در رشته «مدیریت اطلاعات» در دانشگاه تهران ادامه داد؛ جایی که آموخت چگونه میان نظم داده‌ها و روح معنا، تعادل برقرار کند. این دو رشته، یعنی علم اطلاعات و دانش‌شناسی، بعدها زیربنای تفکر فلسفی او دربارۀ «ارزش واژه‌ها» و «دانش انسانی» شدند.

بیوگرافی ماهرخ صادقی درویشی

راهی به‌سوی آزادی قلم؛ گذار از کارمندی به نویسندگی

مسیر حرفه‌ای ماهرخ صادقی ترکیبی کم‌نظیر از نظم و خلاقیت است.

او در شرکت‌های متعددی از جمله: «مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران»، «گروه نرم‌افزارهای کتابخانه‌ای و آرشیو پارس آذرخش»، «گروه نرم‌افزارهای سیاق و قیاس»، «گروه نرم‌افزارهای برید سامانه نوین»،  «فناپ»، «هلدینگ همتا صنعت» و «پالایش نفت آفتاب»، تجربه‌های گوناگونی را در حوزۀ مستندسازی، و تولید محتوای آموزشی و مدیریت آموزش پشت سر گذاشت. او سال‌ها با ترکیب نظم علمی و ذوق ادبی، زبان فنی را به روایت تبدیل کرد و از هر پروژه، فرصتی برای آموختن، اصلاح و خلق ساخت. همین تسلط بر زبان فنی و انسانی، بعدها بنیان سبک نویسندگی مستقل او شد؛ سبکی که در آن «داده» به «داستان» و «کار فنی» به «فلسفۀ زیستی» بدل می‌شود.

وی از همان دوران دانشگاه، به دنبال پیوند میان علم و جان بود. هرچند در حوزۀ کتابخانه و آرشیو و نرم‌افزار فعالیت خود را آغاز کرد، مسیرش به‌تدریج به قلم و اندیشه بازگشت؛ گویی دانشی که در دانشگاه آموخته بود، زیرساختی شد برای پرواز واژه‌ها در جهان معنا. این گذار از فضای فنی و دیتا به قلمرو فرهنگی و نوشتار، یکی از مشخص‌ترین نقاط تمایز مسیر زندگی اوست؛ ترکیبی کم‌نظیر از منطق و احساس، تحلیل و الهام.

مسیری که از بطن صنعت نرم‌افزار آغاز شد و به قلمی در خدمت در ادبیات و موضوعات فرهنگی و اجتماعی در آمد. او طی بیش از یک دهه فعالیت در شرکت‌های بزرگ و معتبر، نقشی کلیدی در مستندسازی متنی، مدیریت آموزش و هدایت تیم‌های محتوا داشته است. در این سال‌ها، مهارت ویژۀ او در تبدیل داده‌ها و فرایندهای پیچیدۀ نرم‌افزاری به زبان آسان، آموزشی و انسانی باعث شد همکارانش از او نه‌تنها به‌عنوان یک مستندساز، بلکه به‌عنوان نویسنده‌ای تأثیرگذار در سازمان یاد کنند.

مسیر ماهرخ صادقی در همین‌جا متوقف نماند. او پس از سال‌ها تجربه در ساختارهای رسمی، تصمیم گرفت از پشت میزهای سازمانی بیرون بیاید و مسیر دیگری را برگزیند؛ مسیری که در آن قلمش آزادانه‌تر، انسانی‌تر و اثرگذارتر حرکت کند.

در سال‌های اخیر، ماهرخ صادقی با نگارش سرگذشت‌نامه‌های مدیران برجسته کشور (گوست رایتر)، از جمله مدیرعامل «پالایش نفت آفتاب» و «شرکت پیشرو ساخت مسکن زی‌نو»، وجهه‌ای تازه به واژۀ «گوست‌رایتر» بخشید. در نگاه او، نویسندۀ سایه‌ای کسی است که با احترام به راوی، حقیقت را می‌نویسد و روایت را به میراث انسانی تبدیل می‌کند.

این گذار از کارمندی به نویسندگی و گوست‌رایتینگ، نشانۀ جسارت و بلوغ حرفه‌ای او بود، چرا که از دل تجربه‌های واقعی سازمانی، نوشتن را به حرفه‌ای مستقل و متعهد بدل ساخت.

در کارنامۀ حرفه‌ای وی، مسیر پرورش و آموختن از فناوری تا فلسفۀ زندگی، پیوسته حفظ شده است. او از جهان منظم و منطقی داده‌ها، راهی قلمرو پر مهر و نور واژه‌ها شد. جایی که پنجره‌هایش رو به‌سوی جان آدمی‌ست. تجربۀ سالیان بسیار در صنعت نرم‌افزار، به قلمش انضباط و دقت بخشیده و عشق دیرینه‌اش به ادبیات و فرهنگ، گرمایی انسانی به نوشته‌هایش داده است.

امروز، مسیر حرفه‌ای ماهرخ صادقی صرفاً گزارشی از مشاغل گذشته نیست، در واقع داستان تکامل زنی است که میان منطق صنعت و لطافت فرهنگ، توازن آفریده است. او از تجربه‌هایش در شرکت‌های نرم‌افزاری و کتابخانه‌ای، پلی بر پایۀ نظم، اندیشه و عشق به واژه‌ها ساخته است.

او میان کار و معنا پیوند می‌زند و در هر نوشته، مخاطب را به تأمل و همدلی وامی‌دارد. قلم او از دل تجربه‌های شخصی، اجتماعی و فرهنگی برمی‌خیزد و همچون رودخانه‌ای زلال، از مرزهای حرفه‌ای و جغرافیایی فراتر می‌رود

در این مسیر، او از یک کارمند دقیق و پرتلاش به نویسنده‌ای تأمل گر، کنشگر فرهنگی و چهره‌ای الهام‌بخش در عرصۀ اندیشۀ اجتماعی بدل شد؛ مسیری که نشان می‌دهد حرفه، وقتی بامعنا همراه شود، می‌تواند به رسالت انسانی تبدیل شود.

گواهینامه ماهرخ صادقی برای Yes You Can

گواهینامه ماهرخ صادقی برای Yes You Can

آگاهی قلم؛ آغاز راه بالندگی

ماهرخ صادقی نویسنده‌ای چندوجهی است که توانسته مرز میان نویسندگی و کنشگری را از میان بردارد.

او با ترکیب «اندیشه، زبان و عمل» ثابت کرده است که تخصص، وقتی از دل انسان بودن برخیزد، به رسالت فرهنگی بدل می‌شود. او پیوند میان قلم و زیست انسان اصیل را به‌خوبی می‌شناسد. تخصص‌های او در ظاهر از جنس نوشتن‌اند؛ اما در عمق خود، ریشه در شناخت انسان و جامعه دارند. در هر حوزه‌ای که وارد شده، از واژه پلی میان فرم و معنا، میان نظم دانشی و روح انسانی ساخته است.

با هم به چند وجه از ساحت فکرش وارد می‌شویم:

نویسندگی و گوست‌رایتینگ (Ghostwriting & Creative Writing)

ماهرخ صادقی در سال‌های اخیر به یکی از چهره‌های شاخص گوست‌رایتینگ فارسی‌زبان بدل شده است. او نویسندۀ پشت پردهٔ روایت‌هایی است که از زبان مدیران، اندیشمندان و فعالان اجتماعی و اقتصادی منتشر می‌شوند؛ روایت‌هایی مستند، زنده، حرفه‌ای و انسانی. در سبک او، صدای راوی حفظ می‌شود؛ اما جان واژه‌ها از اندیشۀ نویسنده می‌جوشد.

تجربۀ نگارش سرگذشت‌نامه‌های «نفت آفتاب» و «زی‌نو» تنها نمونه‌ای از این مهارت است، جایی که او داستان‌های سازمانی را به روایت‌هایی فرهنگی و الهام‌بخش تبدیل کرد. در جهان محتوا، او نمایندۀ واژه‌های خاموش است، کسی که به‌ جای دیگران می‌نویسد تا حقیقت دیده شود.

مستندسازی متنی و تألیف کتاب‌های آموزشی

رشتۀ مدیریت اطلاعات و دانش‌شناسی، همراه با سال‌ها تجربه در شرکت‌های نرم‌افزاری (فناپ، سیاق، برید و پارس آذرخش) او را در شمار برترین مستندسازان متنی ایران قرار داده است.

در این مسیر، او با تبدیل مفاهیم سخت و فنی به زبان قابل‌درک، میان فناوری و آموزش پل زده است. همچنین تألیف سه کتاب آموزشی رسمی برای وزارت آموزش‌وپرورش (۱۳۹۷) بخشی از رزومۀ آموزشی اوست. در آثارش، آموزش بیشتر به‌منظور پرورش اندیشه صورت می‌گیرد.

شعر و ادبیات انسانی (Humanist Poetry & Literary Writing)

ماهرخ خود را شاعر نمی‌داند؛ اما قطعات ادبی او بسیار پرطرف‌دار است. او در قطعات ادبی منتشرشده‌اش واژه‌ها را برای بیداری برمی‌گزیند. قطعات ادبی او ادامۀ تفکری است که در نوشتارهایش جریان دارد: صادق، بی‌پرده و سرشار از استعاره‌های زیستی. نوشتار او از نگاه ساده و درعین‌حال پیچیدۀ طبیعت الهام‌گرفته و با همین نگاه شفاف و چندلایه، تجربۀ جهان را از نگاه زن معاصر ایرانی بازگو می‌کند. در شعر و ادبیات، وی نگاهی «انسان» محور دارد. او گاه کودکی بازیگوش، نوجوان عصیانگر، زنی آرام یا جهان‌دیده‌ای کهن‌سال است که در میان واژه‌ها می‌خواهد جهان را از نو معنی کند.

سخنرانی و پویش‌گری اجتماعی (Public Speaking & Social Campaigning)

در کنار قلم سحرانگیز او، صدای ماهرخ نیز شنیده می‌شود. او در همایش‌های بین‌المللی از جمله در سازمان Women Ascension (2024) و دانشگاه جواهر لعل نهرو هند (۲۰۲۴)، با جسارت از موضوعاتی چون مرخصی قاعدگی برای زنان در محل کار، خشونت علیه زنان و بازتعریف استقلال زن ایرانی سخن گفته است. او بنیان‌گذار پویش عشق و صلح (۲۰۲۴)، بازگشت به زیبایی طبیعی (۲۰۲۵) و منتقد سرقت ادبی و بیان‌نکردن استفاده از هوش مصنوعی در نوشتار به خوانندگان، در پویش «وقتی واژه‌ها مال تو نیستند» است. کنش‌هایی فرهنگی که نشان می‌دهد سخنرانی برای او به معنی برافراشتن پرچم آگاهی است.

تفکر انتقادی، نقادی و پژوهشگری مستقل (Critical Thinking & Independent Journalism)

بیش از ۵۰۰ مقاله اجتماعی و پژوهشی او در لینکدین، حاصل ذهنی است که درگیر پرسشگری مداوم است. صادقی در نوشته‌هایش از تابوها نمی‌هراسد. او از تغییر رویکرد مهریه در سند ازدواج، سربازی زنان، گل دادن به مردان، مرخصی قاعدگی و نقش زنان در اقتصاد می‌نویسد و به‌جای نقد صرف، راه بازگشت درست را هم پیشنهاد می‌دهد.

تفکر انتقادی در قلم او به سلاحی آرام بدل می‌شود که بدون هیاهو با روشنگری عمل می‌کند. همین نگاه پژوهشگرانه، او را به یکی از پرمخاطب‌ترین اندیشمندان زن در لینکدین فارسی‌زبان تبدیل کرده است.

سبک نوشتار و فلسفهٔ زیست قلم

ماهرخ صادقی نوشتن را به‌مثابه زیستن می‌داند.

سبک نوشتار او، بیش از آنکه فرم باشد، فلسفه‌ای از زیست است، فلسفه‌ای که بر روایت، انسان و اصالت بنا شده است.

او برای نمایش نمی‌نویسد. برای واکاوی می‌نویسد؛ واکاوی جان آدمی در این جهان بزرگ. ازاین‌رو توجه به جزئیات ظاهراً عادی زندگی در نوشتارش با نگاه عمیق به پرسش بدل می‌شوند.

در جهان نوشتار او هر جمله بخشی از روایت است و هر روایت لایه‌ای از معنای انسانی را آشکار می‌کند. او در آثارش از فنونی بهره می‌گیرد که خواننده را درون تجربۀ زیسته می‌کشد. به‌عنوان ناظر و همراه. این همان نگاه روایت‌محوری است که مانند دوربین ذهنی، لحظه‌های انسانی را ثبت و بازتعریف می‌کند.

در قلم او، هر روایت از چندین لایه تشکیل شده است لایه‌ای از تجربه، لایه‌ای از استعاره، لایه‌ای از تفکر. این چندلایگی باعث شده نوشته‌هایش هم‌زمان آموزشی، احساسی، فلسفی و اجتماعی باشند.

او به‌جای نوشتن جمله‌های تزیینی، به کاوش معنا می‌پردازد؛ از دل تجربه‌های روزمره، جوهر معرفت بیرون می‌کشد. سبکی که در ادبیات‌معاصر کمتر دیده می‌شود، چون میان نظم فکری و آشوب انسانی تعادل برقرار می‌کند.

برای آشنایی بیشتر با سبک نوشتارش، به جهان اندیشه قلمش پرواز می‌کنیم:

گفت‌وگوی درونی با جهان

در قلم ماهرخ، زن، مرد، کودک، نوجوان، پیر یا حتی یک درخت، بخشی از گفت‌وگوی درونی او با جهان هستند. در جهان درونی قلم او، انسان در مرکز جهان قرار دارد. او از واژه تنها برای احیای حسِ انسانیِ فراموش‌شده می‌نویسد.

احساسات عمیق انسانی در نوشتار صادقی به زیبایی عقلانیت گره می‌خورند، مثل گفت‌وگویی میانِ دل و منطق. شاید به همین دلیل نوشته‌هایش در فضای لینکدین فارسی‌زبان، در میان مخاطبان علمی و احساسی، هم‌زمان از همراهی بسیار بالایی برخوردار است.

ستون‌های نامیرا: اصالت، صداقت و استقلال

ماهرخ باور دارد نویسنده تا زمانی اصیل است که به هیچ جایی وابسته نباشد. نه به نهاد، نه به مُد، نه به موج محتوا. وی حتی پس از انتشار آثارش، باز می‌گردد و بازنگری می‌کند، چون معتقد است هر لحظه در فکرش زایشی دیگر صورت می‌گیرد. روزآمدی برایش فرایند است نه نتیجه. این روح ویرایش مداوم، نشانۀ استقلال فکری و اخلاقی اوست؛ نویسنده‌ای که خود را در تضاد با جهان تعریف نمی‌کند. چرا که باور دارد در گفت‌وگو با آن رشد می‌کند.

نگاه سینمایی؛ در امتداد دید عباس کیارستمی

قلم او گاه با دوربین مقایسه می‌شود؛ دوربینی که عباس کیارستمی در سینما داشت مینیمال، بی‌ادعا؛ اما عمیقاً انسانی. همان‌طور که کیارستمی زندگی را بدون جلوه‌گری روایت می‌کرد، ماهرخ صادقی نیز ساده می‌نویسد، ولی در همین سادگی، جهان را با پیچیدگی‌هایش از دید خود تفسیر می‌کند.

در نوشته‌هایش نور، سکوت، باران، درخت، پنجره و آفتاب نقش‌هایی سینمایی دارند؛ هر کدام به‌مثابه شخصیتی اصیل در جهان هستند. این نگاه تصویری به نوشتار، امضای زبانی اوست. روایت‌هایی که دیده می‌شوند پیش از آنکه خوانده شوند.

استعاره‌ها، طبیعت و تجربه‌های انسانی

در نوشته‌های صادقی، طبیعت و زندگی در گفت‌وگویی دائمی با یکدیگرند. گویا زمین سخن می‌گوید و نویسنده صدایش را به واژه‌ها مبدل می‌کند.

طبیعت در آثار صادقی فقط پس‌زمینه نیست؛ بخش زندۀ روایت است. واژۀ باران، کوه، خاک و گل در قلم او، حامل معناست. استعاره‌هایش از دل مشاهده‌های واقعی می‌آیند. او نوشتن را تجربۀ انسانی در بستر طبیعت می‌داند.

سبک نوشتار او، ترکیبی از روایت، صداقت و تصویر است؛ جایی که واژه‌ها برای بازگرداندن انسان به خودش نوشته می‌شوند. قلم او روایت می‌کند، نفس می‌کشد، و آرام، جهان را به تأمل فرا می‌خواند.

از قلب ایران تا تریبونی به وسعت جهان

حضور ماهرخ صادقی در عرصه‌های بین‌المللی، ادامۀ طبیعی مسیری است که از دغدغه‌مندی انسان شروع شد و تا سخن‌گفتن در برابر جهان پیش رفته است. او از دل تجربه‌های زیسته، صدایی جهانی ساخته است صدایی که مرز جغرافیا نمی‌شناسد و با زبانی انسانی از حق، کرامت و آگاهی سخن می‌گوید.

فعالیت‌های بین‌المللی ماهرخ، ترجمان زنی است که میان ایران و جهان، زبان صلح و واژۀ آگاهی را برگزیده است؛ زنی که از خاستگاه فرهنگی خود جدا نشده و آن را باصداقت و بلاغت به گفت‌وگویی جهانی بدل کرده است.

با هم این بخش از روایت الهام‌بخش او را ببینم و بخوانیم.

سخنرانی در وبینار بنیاد جهانی yes you can در مورد توانمندی زنان اکتبر ۲۰۲۵ با حضور سی کشور
سخنرانی در وبینار بنیاد جهانی yes you can در مورد توانمندی زنان اکتبر ۲۰۲۵ با حضور سی کشور

سخنران در بنیاد جهانی Yes You Can

در آوریل ۲۰۲۵، ماهرخ صادقی به‌عنوان سخنران رسمی بنیاد جهانی Yes You Can برگزیده شد. بنیادی که هدفش تقویت رهبری زنان، آموزش نسل جوان و ساختن جوامعی مبتنی بر امید و مشارکت است.

در این بنیاد، او با پژوهش و گفت‌وگو دربارۀ زنان در محیط‌های کاری، پویایی فرهنگی بین جوامع شرقی و بازآفرینی مفهوم قدرت زن سخن می‌گوید. نوشته‌ها و سخنرانی‌های او برای این بنیاد، از سوی فعالان حقوق زنان و رسانه‌های بین‌المللی با عبارتی توصیف شدند که خود شبیه تعریف فلسفۀ قلمش است: «صدایی الهام‌بخش و نیرومند با روایت‌های شگفت‌انگیزش.»

سخنرانی در بنیاد جهانی Women Ascension با حضور ۸۶ کشور در مورد خشونت علیه زنان (تاکید بیشتر بر روی خشونت خانگی) در مارچ ۲۰۲۵
سخنرانی در بنیاد جهانی Women Ascension با حضور ۸۶ کشور در مورد خشونت علیه زنان (تاکید بیشتر بر روی خشونت خانگی) در مارچ ۲۰۲۵

سخنران جهانی در بنیاد Women Ascension

در مارچ ۲۰۲۴، او به‌عنوان یکی از سخنرانان اصلی بنیاد جهانی Women Ascension دعوت شد. نهادی که محور آن، گفت‌وگوهای جهانی در باب توانمندسازی زنان، عدالت اجتماعی و تابوشکنی فرهنگی است.

او در سخنرانی تأثیرگذار خود با عنوان: «مرخصی قاعدگی زنان؛ بازگرداندن شأن زیستی به چرخۀ کار» به یکی از حساس‌ترین و درعین‌حال انسانی‌ترین موضوعات اجتماعی زنان پرداخت. این سخنرانی بسیار موردتوجه قرار گرفت و بازتاب آن در رسانه‌های تخصصی حقوق زنان، بحثی تازه درباره رویکرد سازمان‌ها نسبت به زیست طبیعی زنان ایجاد کرد.

در نشست بعدی همین سازمان در آوریل ۲۰۲۵، او دربارۀ خشونت پنهان علیه زنان در محیط‌های کار و خانه و زبان تبعیض‌آمیز در نرم‌ترین اشکالش سخن گفت و بر ضرورت بازآفرینی زبان احترام تأکید کرد. جملۀ الهام‌بخش با رویکرد انسان‌محور وی در آغاز سخنرانی‌اش با عنوان: «خشونت جنسیت نمی‌شناسد.» بسیار موردتوجه کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت و موجب یک موج حمایت حداکثری از وی شد. همین جمله نشان از اهمیت او بر پرهیز از خشونت ورای جنسیت دارد.

سخنرانی ماهرخ صادقی به دعوت دانشگاه جواهر لعل نهرو در مرکز مطالعات غرب آسیا جولای ۲۰۲۴
سخنرانی ماهرخ صادقی به دعوت دانشگاه جواهر لعل نهرو در مرکز مطالعات غرب آسیا جولای ۲۰۲۴

دعوت به دانشگاه جواهر لعل نهرو

یکی از رویدادهای فرهنگی مهم جولای سال ۲۰۲۴ برای ماهرخ صادقی دعوت او به‌عنوان سخنران مدعو در مرکز مطالعات غرب آسیای «دانشگاه جواهر لعل نهرو هند»، بود.

او در این نشست فرهنگی به رابطۀ فرهنگی، تاریخی و ادبی دو ملت ایران و هند پرداخت و از شباهت‌های مشترک به زن، زمین و عشق و صلح گفت. او در این سخنرانی، طی یک نامۀ سرگشاده خطاب به نخست‌وزیر هند از تجارب زیسته خود در خصوص فرهنگ شگفت‌انگیز مردم هند گفت و بر تقویت بنیان‌های تاریخی و فرهنگی مشترک بین ایران و هند تأکید کرد.

زایش پویش‌های آگاهانه از دل دغدغه‌های

پویش‌های اجتماعی و فرهنگی ماهرخ ادامۀ طبیعی مسیر اندیشه و نوشتار او هستند.

او در نوشته‌هایش همیشه از اصطلاح: «زایمان‌های آگاهی‌بخش» استفاده می‌کند. باور دارد در دل هر رنجی که برای دانستن برایش پیش می‌آید، نوزادی متولد می‌شود که همانا خرد و دانایی است.

او به‌جای اندوه و خشم، از ماندگارترین و قدرتمندترین ابزارش بهره می‌برد که همانا «نوشتن». است و با همین قلم، پویش‌هایی را آغاز کرده که از مرزهای مجازی عبور کردند و به رفتار، گفت‌وگو و اصلاح فرهنگی رسیدند.

پویش‌هایی آگاهانه و کرامت‌محور وی از دل قلمش برمی‌خیزند و در اجتماع جان می‌گیرند. هر پویش او، بازتاب بخشی از زیست فکری و انسانی‌اش است. زیستی که حاصل پیوند میان دغدغه و عمل اوست.

پویش «عشق و صلح برای همه»

پویش عشق و صلح برای همه، اولین کوشش فراگیر او در سطح بین‌المللی بود. طرحی که از دل نوشتارهایش در سال ۲۰۲۴ لینکدین آغاز شد و به جنبشی آرام و اثرگذار بدل شد.

در جهانی که خبرهای خشونت، تحریم و جدایی در صدر همه خبرها قرار دارند، او با این پویش یادآوری کرد که «صلح، مهارت است نه آرزو.» او فراخوانی عمومی داد تا مردم پیام یا تصویری از عشق، مهربانی و پذیرش منتشر کنند. در نوشته‌های معرفی این پویش، او عشق را مسئولیت دانست. مسئولیتی برای دیدن دیگری، فهمیدن او، و ادامۀ گفت‌وگو حتی در دل اختلاف.

در سراسر نوشته‌های او طیف رنگارنگی از عشق و صلح همچون رنگین‌کمان جلوه‌گر است.

پویش «بازگشت به زیبایی طبیعی»

پویش بازگشت به زیبایی طبیعی از جسورانه‌ترین پروژه‌های فکری اوست. در این طرح، ماهرخ صادقی علیه تب تندِ جراحی‌های زیبایی غیرضروری و الگوهای تحمیلی رسانه‌های اجتماعی ایستاد؛ با این پیام که «زیبایی از درون می‌جوشد و همه زنان زیبا هستند.»

او در این پویش از زنان دعوت کرد با تصاویر طبیعی، تجربه‌های بی فیلتر از زندگی و روایت‌های شخصی از پذیرش خود، مفهوم کرامت را بازآفرینی کنند.

این جنبش فرهنگی، از نگاه بسیاری، یکی از نخستین حرکات فارسی‌زبان در حوزه بدن‌پذیری و خودپذیری زنان محسوب می‌شود و سبب شکل‌گیری گفت‌وگوهایی تازه میان اندیشمندان زن و فعالان اجتماعی شد.

پویش «خلیج فارس»

برخلاف نگاه صرفاً سیاسی، صادقی این پویش را با رویکرد فرهنگی و اعتلای نام ایران در می ۲۰۲۵ راه‌اندازی کرد.

او معتقد بود که دفاع از نام خلیج فارس تنها یک مسئله تاریخی نیست، در واقع احترام به واقعیت‌های جغرافیایی مستند است.

در قالب سلسله فرسته‌هایی روایی، او تاریخ، احساسات میهن‌پرستانه و هویت ایرانی را در این نام ثبت کرد و از کاربران جهانی خواست تا واژۀ درست آن را برای ادای احترام به مرزهای تاریخی و جغرافیایی به کار برند.

فرسته‌های او که با دعوت و همدلی آگاهانه دیگر میهن‌پرستان ایرانی همراه بود، موجب شد فرسته‌های این پویش تمام فضای این شبکه اجتماعی را در بر بگیرند و صدها بار بازنشر شد. دیوار آهنین لینکدین که در مقابل این حقانیت تاریخی ایستاده بود را در هم شکست و به نمادی از هویت ملی و احترام جهانی به ایران بدل شد.

پویش «وقتی واژه‌ها مال تو نیستند»

این پویش یکی از خاص‌ترین کنش‌های فرهنگی ماهرخ صادقی است. پویشی در راستای احترام به حرمت و آزادی قلم و حمایت از نویسندگان اصیل.

در این پویش او نقدی صریح بر استفادۀ بی‌اجازه از آثار هنرمندان و نویسندگان توسط هوش مصنوعی (AI) و همچنین انتشار محتواهای ربات‌گونه نوشته شده توسط هوش مصنوعی بدون اشاره به این واقعیت که آن‌ها آفرینندۀ نوشتار نیستند، وارد کرد.

ازآنجایی‌که بسیاری سودای دیده‌شدن به هر روشی دارند، او در مقابل این جریان دروغ‌پراکنی ایستاد که اگر نوشته‌ای توسط هوش مصنوعی ایجاد شده است در زمان انتشار، باید در نوشتار این موضوع قید شود. اشاعه این شیوه غیراصیل در نوشتن به شباهت محتواهای منتشر شده و ازبین‌رفتن امضای شخصی و ایجاد فضای بی‌اعتمادی در نوشتن منجر خواهد شد.

در دورانی که مرز میان «خلق انسانی» و «تولید ماشینی» در حال فروریختن است، او با این پویش در فضای حرفه‌ای و هنری، هشدار داد که «واژه‌ها، تصویرها و شعرها، متعلق به ذهنی هستند که آن‌ها را زیسته است.»

پویشی که از دل یک فرسته در لینکدین شروع شد، به موجی از گفت‌وگو میان طراحان، نویسندگان و دغدغه‌مندان نوشتن اصیل تبدیل شد. بسیاری از اهالی قلم به آن پیوستند، و جنبش «اصالت قلم» از دل فلسفهٔ او شکل گرفت.

پویش‌های تابوشکنانه، بازگرداندن زبان گفت‌وگو و کرامت به متن جامعه

در کنار پویش‌های شاخص اجتماعی، ماهرخ صادقی از سال ۲۰۲۳ تا به امروز بیش از ۱۴ پویش اجتماعی و فرهنگی تابوشکنانه را آغاز یا هدایت کرده است.

پویش‌های صادقی، صرفاً نوشته‌هایی در صفحه‌های مجازی نیستند. آن‌ها ترکیبی از روان‌شناسی فرهنگی، مشاهدۀ میدانی، و شهامتِ انسانی هستند. از سال ۲۰۲۳ تا کنون، او با انتشار  مقالاتی در لینکدین، به مطالعه و بازگویی آنچه جامعه «تابو» می‌نامد پرداخته است. موضوعاتی که به‌شدت انسانی محور بوده و هستند و برای بازنگری و بازاندیشی مجدد نگاشته شده‌اند.

این مسیر، از دل نیت او برای فهمیدن آغاز شد و به تغییری در افکار جمعی انجامید. تغییری که لینکدین فارسی را از بستر کاری خشک، به میدان گفت‌وگوی اجتماعی و فکری بدل کرد.

هر یک از این حرکت‌ها واکنشی انسانی به زخم‌های اجتماعی بود. او با صدایی نرم و اثرگذار، ساختارهای فرهنگی را به بازنگری دعوت می‌کند؛ بی‌آنکه در دل خشونت یا نفی بایستد.

پویش‌های تابوشکنانۀ اجتماعی ماهرخ، روایت زنی‌ست که باور دارد تغییر، از آگاهی آغاز می‌شود و با واژه شکل می‌گیرد و واژه، اگر درست نوشته شود، می‌تواند جهان را خردمندتر کند. هر یک از این پویش‌ها سندی است بر فلسفۀ عملِ انسانیِ قلم او، حرکتی میان مهر و نقد و عشق و روشنگری.

این پویش‌های ساختارشکنانه به‌صورت مستقیم از دل پژوهش‌ها و نوشته‌های او برآمده‌اند، از جمله:

سخنرانی در سازمان Women Ascension در مورد مرخصی قاعدگی برای زنان مارچ ۲۰۲۴
سخنرانی در سازمان Women Ascension در مورد مرخصی قاعدگی برای زنان مارچ ۲۰۲۴

مرخصی قاعدگی برای زنان کارمند (اجرای واقعی در برخی سازمان‌ها)

صادقی او با طرح شفاف و مستدل مفهوم مرخصی قاعدگی، کرامت زن را در فضای کار بازتعریف کرد. پس از موج نوشتارها و واکنش‌ها، بسیاری از شرکت‌های ایرانی با این موج همراه شدند و تصمیم گرفتند یک یا دو روز «مرخصی قاعدگی» را در زمان قاعدگی به بانوان اعطا کنند.

حذف مهریه به‌عنوان نماد کرامت زن، نه ابزار معامله

ماهرخ  صادقی در سلسله فرسته‌هایی بسیار پرمخاطب، ازدواج را پیوند عشق و برابری زوجین بیان کرد. او با نقد جدی رویکرد مهریه به‌عنوان ابزار گروکشی عشق در ارتباط زناشویی، خواهان تغییر قوانین مربوط به این رسم اجتماعی غیر کارآمد شد. این سلسله نوشتارها آغاز راهی برای موج گفت‌وگویی فراگیر در شبکه‌های اجتماعی در خصوص کرامت زنان و برابری آگاهانه شد.

پیام ماهرخ صادقی در سازمان جهانی Women Ascension در مورد کرامت زنان
پیام ماهرخ صادقی در سازمان جهانی Women Ascension در مورد کرامت زنان

هدیه‌دادن گل به مردان؛ بازگرداندن احساس به روابط انسانی

با دعوتی شاعرانه برای شکستن نقش‌های جنسیتی، احساس را به مردان بازگرداند. پویشی جهانی شکل گرفت و هزاران تصویر از کاربران ایرانی و خارجی در شبکه‌ها منتشر شد؛ گلی برای گفت‌وگو، نه جنسیت.

گریۀ مردان راهی برای بیان عواطف انسانی

حقِ بیان احساس را در برابر تربیت مردسالار گذاشت. این تابوشکنی موجب شد بسیاری از مردان تجربۀ ناخوشایند سکوت عاطفی خود را به اشتراک گذارند و از پنهان‌کردن دردهایی که برای قوی‌شدن به هر قیمتی باید آن را متحمل کنند، پرده برداشت.

ختنه زنان (FGM)

او برای نخستین‌بار در فضای لینکدین فارسی از خشونت پنهان علیه زنان با زبانی نرم و انسانی سخن گفت.

سربازی زنان

ماهرخ صادقی از برابری وظایف ملی بین زنان و مردان سخن گفت و بحثی جدی درباره مسئولیت جمعی و توانمندی زنان آغاز شد. او پیشنهاد داد که زنان نیز دوشادوش مردان می‌توانند در میدان آموزش و خدمت‌رسانی در مناطق محروم به این وظیفه ملی خود جامۀ عمل بپوشانند.

پیام ماهرخ صادقی در مورد کرامت زنان در سازمان Women Ascension مارچ ۲۰۲۴
پیام ماهرخ صادقی در مورد کرامت زنان در سازمان Women Ascension مارچ ۲۰۲۴

حمایت از زنان خانه‌دار و پنهان در اقتصاد خانوار

در فرسته معروفش با عنوان «نگذاریم زنان خانه‌دار دفن شوند»، کار خانگی را به مثابه نیروی کار معرفی کرد، با این تفاوت که مزد ندارند. این نوشته بیانیه‌ای غیررسمی برای احترام‌گذاشتن به مسئولیت‌های بی‌پایان زنان خانه‌دار و همراهی با آنان در انجام این وظایف خطیر به‌صورت همدلانه بود.

نقد وابستگی مالی زنان به مردان و ترویج استقلال مادی و فکری

او استقلال مادی زنان را معادل استقلال فکری می‌داند و به‌نقد جدی رویکردی تاریخی پرداخت که زنان مردان را کیف پول تصور می‌کنند و علی‌رغم تمایل به ظواهر مدرنیته و گرایش به این سبک از زندگی، در عمل به دنبال نظام مردسالار هستند.

کفش‌کتانی در مراسم ازدواج؛ علیه رنجِ نمایش

او به‌نقد سنت‌های دردآور و نمایش‌های زیبایی تحمیلی در سبک پوشش در مراسم ازدواج پرداخت و رنج زن بودن را از قالب تزیین رها کرد. نقطه‌ای نمادین از بازگشت به‌راحتی طبیعی.

حمایت از زنان شیرده در اماکن عمومی

او مادر بودن را در فضای عمومی نرمال‌سازی کرد. نوشتارهایش منجر به شکل‌گیری سیاست‌های دوستانه‌تر نسبت به مادران در شرکت‌ها و فضاهای فرهنگی شد.

دورکاری مادران شاغل دارای فرزند

با تلفیق احترام به خانواده و بهره‌وری کاری، زمینۀ گفت‌وگوی جدی درباره سیاست‌های کاریِ انسانی‌تر فراهم ساخت. مدیران بسیاری از این دیدگاه الهام گرفتند.

نقد عمل‌های زیبایی افراطی

پویش «بازگشت به زیبایی طبیعی» که در آوریل ۲۰۲۵ آغاز شد. با استقبال بسیار زیاد مخاطبان مواجه شد و بازتاب گسترده‌ای در نزد افکار عمومی در فضای شبکه‌های مجازی داشت. پیام او روشن بود: کرامت زنان، زیباتر از هر عمل غیرضروری زیبایی است.

پیام ماهرخ صادقی در مورد روز جهانی زن در بنیاد جهانی Women Ascension
پیام ماهرخ صادقی در مورد روز جهانی زن در بنیاد جهانی Women Ascension

توجه به موضوع زنان آسیب‌پذیر اجتماع

در داده‌محورترین مجموعۀ یادداشت‌هایش، تجربۀ زیستۀ زنان در فقر را بازتاب داد. این پژوهش الهام‌بخش نگاه بسیاری به کرامت انسانی این دسته از زنان آسیب‌پذیر اجتماعی شد.

حق خروج زنان از کشور بدون اجازۀ پدر یا همسر

او در نوشتارهایش در این باره، موضوع را هم در سطح قانون و هم در چارچوب حقوق انسانی و آزادی جابه‌جایی بررسی کرد؛ بازتعریفی شجاعانه از مالکیت بر بدن و کرامت زن.

پوشیدن جامه‌های سنتی ایرانی به‌جای لباس عروس فرنگی

این پیشنهاد از دلِ پیوند عمیق او بافرهنگ ایران برخاست؛ پیوندی که با شناخت، علاقه و احساس مسئولیت همراه بود. پیشنهاد داد که به‌جای لباس‌های عروسی فرنگی، جامه‌های سنتی ایرانی دوباره بر تن عروس‌ها بنشیند. پویشی را آغاز کرد تا زیبایی و اصالت پوشش ایرانی دوباره دیده شود و در مراسم‌ها جایگاه خود را باز یابد.

تأثیر نوشتارهای او بر شکل‌گیری افکار جمعی در لینکدین فارسی

پیش از سال ۲۰۲۳، لینکدین فارسی بیشتر فضایی رسمی و فنی بود. محلی برای یافتن شغل و اخبار شرکتی. اما نوشته‌های ماهرخ صادقی به‌آرامی پارادایم این فضا را تغییر دادند. فرسته‌های او ویژگی‌هایی داشتند که استثنایی بودند:

موج‌سازی محتوا یکی از ویژگی‌های نوشتارهای جسورانه و آگاهی‌بخش وی به شمار می‌آید و ازآنجایی‌که مقاله‌های منتشرشدهٔ او از طیف متنوعی از موضوعات برخوردار است؛ بسیاری پس از انتشار فرسته‌هایش بسیاری از کاربران تلاش می‌کنند سبک نگارش روایت‌محور و مستدل او را دنبال کنند و ادامه‌دهندۀ مسیر نگارش جسورانه او در همان موضوعات باشند.

روایت‌های انسانی از دل واقعیت اجتماعی، نه شعارهای فمینیستی قالبی؛ او با زبانی ساده و صادقانه از تجربه زن ایرانی سخن می‌گوید.

حضور فعال و پاسخ‌دهی انسانی: نظرات مخاطبان برای او از اهمیت بالایی برخوردار است. او به صبر، ادب و متانتی کم‌نظیر به نظرات مندرج در فرسته‌هایش پاسخ می‌دهد. محتوایی را بدون پاسخ‌دادن به نظرات رها نمی‌کند تا نوشتار جدیدی منتشر کند. در نوشتارهای مربوط به مهریه پاسخ به نظرات مخالفان از سوی ستودنی بود. رویکردی که حتی تحسین مخالفان او را نیز در پی داشت. او یک شیوه و الگوی ایدئال در رفتار با کاربران را پایه‌ریزی کرد که اساس آن بر ادب، تقویت حس مشارکت، همدلی و همراهی بود.

ایجاد ادبیات تازه برای مفاهیم اجتماعی: عباراتی چون زایمان‌های آگاهی‌بخش، کرامت زیستی، زنجیره‌های ارتباطی، نغمه‌های زیسته، زیست‌بوم انسانی، و…در ذهن مخاطبانش تثبیت شدند.

تغییر الگوی تعامل: پس از هر مقاله، موجی از تجربه‌نویسی کاربران از هر طیف کاری و عقیدتی شکل می‌گرفت. بسیاری از پژوهشگران، استادان، اصحاب رسانه، متخصصان، مدیران و صاحبان کسب‌وکارها در بحث‌های او مشارکت می‌کردند و به‌جای جدل، از تجربه خود سخن گفتند.

او به‌نوعی، جامعۀ حرفه‌ای کاربران لینکدین ایران را با فرهنگ گفت‌وگو آشتی داد.

طبق گزارش سالانۀ پلتفرم لینکدین در سال ۲۰۲۵، نام ماهرخ صادقی در فهرست پر باز نشرترین و پربحث‌ترین نویسندگان فارسی‌زبان این شبکه اجتماعی قرار دارد.

صفحه رسمی لینکدین ماهرخ صادقی

روایت‌محوری در پژوهش‌های اجتماعی

پژوهش برای ماهرخ صادقی، راهی برای فهمیدن انسان در بستر اجتماعی‌اش است. او خود را جامعه‌شناس حرفه‌ای نمی‌نامد؛ اما روش کارش عمیقاً میدانی است. دیدن، شنیدن، ثبت، و سپس بازنویسی به زبان ساده، از ویژگی ممتاز نوشتن او در این سبک از نوشتارهای پژوهش‌محور به شمار می‌آید.

هر پژوهش او سه لایه دارد:

۱. لایه انسانی: گفت‌وگو باتجربه واقعی مردم، بدون پیش‌داوری.

۲. لایه فرهنگی: پیوند میان ارزش‌های جامعه و روایت تاریخی آن.

۳. لایه انتقادی: تحلیل چرایی تداوم تابوها و نابهنجاری‌ها و راه‌های فرهنگی گفت‌وگو با آن‌ها.

در نگاه او، هر موقعیت دشوار زیستی در جامعه باید راهی برای بیان پیدا کند تا بازبینی و اصلاح شود. جامعه را موجودی زنده می‌بیند که نقشه‌ای  پیچیده از احساسات، رنج‌ها، سرخوشی‌ها، سکوت‌ها و شهامت‌ها در آن نهفته شده است.

همین نگاه است که از قلم او زبانی روایت‌محور ساخته؛ زبانی که هم می‌شکند، هم می‌سازد. زبانی که پژوهش را به زندگی شبیه کرده است و با هر مقاله، یک زاویه خاموش از جامعه را روشن‌تر می‌توان دید.

گواهینامه ماهرخ صادقی برای سازمان Women Ascension

گواهینامه ماهرخ صادقی برای سازمان Women Ascension

آثار مکتوب و پروژه‌های نوشتاری

نوشتن برای ماهرخ صادقی تنها شغل نیست؛ راهی است برای ثبت و به‌خاطرسپاری عمیق‌ترین احساسات انسانی. آثار او روایت‌هایی زیسته‌اند؛ از مدیران و نویسندگان گرفته تا مردم عادی. او هم در جهان گوست‌رایتینگ و هم در عرصه ترجمه و تألیف علمی و آموزشی، ردپایی ماندگار برجای گذاشته است.

پروژه‌های گوست‌رایتینگ (Ghostwriting)

ماهرخ صادقی یکی از معدود نویسندگان ایرانی است که گوست‌رایتینگ را به یک هنر تبدیل کرده است؛ هنری برای روایت زندگی انسان‌هایی که صدای خود را به قلم دیگری می‌سپارند. گویی خود آن زندگی‌ها را که نوشته، زیسته است. در این آثار، مدیران نه در قالب قهرمانان بی‌خطا، بلکه به شکل انسان‌هایی ساخته‌شده از ریسک، شکست، و بازسازی تصویر شده‌اند.

سرگذشت‌نامه مدیرعامل شرکت پالایش نفت آفتاب

در سال ۱۴۰۳، او کتابی با عنوان «سرگذشت‌نامه مدیرعامل شرکت پالایش نفت آفتاب» نوشت. روایتی داستانی از زندگی یک کارآفرین ایرانی. این اثر در قالب رمان، با فضایی پر تعلیق و نفس‌گیر، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند. شکست‌ها و موفقیت‌های شخصیت اصلی با جزئیاتی ملموس و انسانی روایت شده‌اند، بی‌آنکه به ورطۀ شعار یا اغراق بیفتد. گفت‌وگوهای درونی پررنگ‌اند و لایه‌های پندآموزی کتاب را به طور طبیعی در ذهن مخاطب می‌نشانند. نویسنده با نگاهی دقیق، شکست‌ها و موفقیت‌ها را در کنار هم نشان داده و از کلیشه‌های رایج فاصله گرفته است. کتاب، هم یک روایت شخصی‌ست و هم تلاشی برای فهم پیچیدگی‌های مسیر کارآفرینی در بستر اجتماعی ایران.

سرگذشت‌نامه مدیرعامل برند زی‌نو

او در سال ۱۴۰۳ سرگذشت‌نامه مدیرعامل شرکت زی‌نو را نیز نوشت. شرکتی فعال در حوزه مسکن که مسیر رشدش با چالش‌های فراوان همراه بود. این کتاب با محور «ایمان به مسیر»، هم روند حرفه‌ای یک مدیر را روایت می‌کند و هم به لایه‌های انسانی زندگی او نیز عمیقاً می‌پردازد. باورها، انتخاب‌ها و لحظات تردید و امید، در دل روایت تنیده شده‌اند تا نشان دهند چگونه ایمان می‌تواند راه را روشن کند.  این اثر، ترکیبی از روایت سازمانی و تأملات شخصی است. کتابی برای آنان که به معنا در مسیر کاری خود می‌اندیشند.

ترجمه و همکاری‌های علمی و ادبی

قلم ترجمۀ ماهرخ صادقی، استمرار نگاه پژوهشگر اوست. انتخاب آثارش تصادفی نیست؛ هر ترجمه، بازتاب دغدغه‌های فکری‌اش درباره مدیریت دانش، زنان و جامعه است.

ترجمه کتاب «یادگیری سازمانی و مدیریت دانش» اثر مارک استریبِی اسمیت

او در سال ۱۴۰۰ کتاب «یادگیری سازمانی و مدیریت دانش» را ترجمه کرد؛ اثری که مفاهیم بنیادین این دو حوزه را با زبانی دقیق و آموزشی ارائه می‌دهد. این ترجمه از نخستین منابعی بود که در ایران به‌طورجدی به موضوع مدیریت دانش و یادگیری سازمانی پرداخت. قرار بود این کتاب به‌عنوان منبع درسی در رشته‌های مدیریت اطلاعات در دانشگاه‌ها مورداستفاده قرار گیرد و خلأ موجود در ادبیات تخصصی را پر کند.

همکاری در نگارش کتاب‌های درسی در وزارت آموزش‌وپرورش

او در سال ۱۳۹۷ سه کتاب آموزشی برای دانش‌آموزان رشته‌های فنی و حرفه‌ای کشور نوشت. کتاب‌هایی که به نیازهای واقعی آن‌ها در کلاس و کارگاه پاسخ می‌دهند. این مجموعه باهدف پیونددادن آموزش نظری به تجربه عملی، برای سازمان آموزش‌وپرورش و با همکاری شرکت راهکار نوین سیاق تدوین شد.

کتاب آموزشی «نرم‌افزار حسابداری حقوق و دستمزد قیاس پلاس» سال یازدهم هنرستان فنی و حرفه‌ای آموزش‌وپرورش کشور (چاپ)

کتاب آموزشی «نرم‌افزار حسابداری خریدوفروش قیاس پلاس» سال دهم هنرستان فنی و حرفه‌ای آموزش‌وپرورش کشور (چاپ)

کتاب آموزشی «نرم‌افزار حسابداری دریافت و پرداخت قیاس پلاس» سال دهم هنرستان فنی و حرفه‌ای آموزش‌وپرورش کشور (چاپ)

همکاری در ترجمه و ویراستاری کتاب «The Light We Carry»

او در ترجمه و ویراستاری زندگی‌نامه میشل اوباما با عنوان: «The Light We Carry» مشارکت داشت. باوجود علاقه‌اش به موضوع زنان تأثیرگذار، به دلیل انتشار گستردۀ این کتاب در بازار، نسخۀ ترجمه‌شده این کتاب در سال ۱۴۰۱ به مرحله چاپ نرسید. این همکاری بخشی از دغدغۀ او برای شناخت و بازنمایی زنانی‌ست که باایمان، خرد و جسارت مسیر خود را ساخته‌اند.

همکاری در ترجمه کتاب «جمع و خرج مظفری»

در سال ۱۳۹۲، او در ترجمهٔ کتاب «جمع و خرج مظفری» به خط سیاق، با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر همکاری داشت. این اثر، نگاهی مستند به ساختار مالی دوره قاجاریه، به‌ویژه در زمان ناصرالدین‌شاه دارد و از منابع ارزشمند برای پژوهشگران تاریخ اقتصادی ایران به شمار می‌رود.

کتابی برای قلب‌ها؛ «ما مردمان عادی دوست‌داشتنی»

او در حال نگارش کتاب «ما مردمان عادی دوست‌داشتنی» است. پروژه‌ای که از نگاه خودش ارزشمندترین و معنوی‌ترین تجربۀ نویسندگی‌اش محسوب می‌شود. این کتاب حاصل سفرهایی‌ست به نقاط مختلف ایران، برای ثبت روایت‌هایی از مردمانی که در قاب‌های رسمی دیده نمی‌شوند؛ اما در زندگی واقعی منشأ اثرند.

نویسنده با نگاهی انسانی و همدلانه، به زندگی کسانی نزدیک می‌شود که با رفتارهای ساده، انتخاب‌های جسورانه یا لحظات پرمعنا، تأثیرگذارند.

در دل این اثر، همدلی و کرامت انسانی جایگاه ویژه‌ای دارد. مفاهیمی که در روایت‌ها جاری‌اند و به‌جای شعار، از تجربه‌های زیسته برمی‌خیزند. هر روایت، تلاشی‌ست برای بازشناسی ارزش‌هایی که در هیاهوی روزمره فراموش شده‌اند و اکنون دوباره باید دیده شوند. او باور دارد معنا و امید در زندگی همین آدم‌های بی‌ادعا جریان دارد؛ کسانی که با حضورشان جهان اطراف را دگرگون می‌کنند.

این کتاب به دنبال کشف زیبایی‌های پنهان در زیست ایرانی‌ست. با احترام، بادقت و با تعهد به حقیقت انسان‌ها. «ما مردمان عادی دوست‌داشتنی» در حال شکل‌گیری‌ست. اثری برای شنیدن صداهایی که فرصت شنیده‌شدن نداشته‌اند.

از دانشگاه تا صدر گفت‌وگوی اجتماعی

ماهرخ صادقی در مسیر حرفه‌ای و فرهنگی خود، به افتخاراتی دست‌یافته که هرکدام نمایانگر بخشی از شخصیت چندوجهی اوست. زنی که میان قلم و فرهنگ، میان نقد و گفت‌وگو، پلی پایدار ساخته است.

عضویت در هیئت تحریریه‌ها و مؤسسات نشر

حضور فعال در فضای نشر و ویرایش، از همان آغاز دهۀ ۱۳۹۰، بخش مهمی از شناسنامۀ کاری اوست.

او امروز عضو هیئت تحریریه نشریه «پیشرو» است؛ نشریه‌ای با محوریت حمایت از کسب‌وکارهای نوپای ایرانی و دیده‌شدن آن‌ها در زیست‌بوم اقتصادی ایران.

در کنار آن، همکاری با انتشارات «ادیبان روز» در حوزۀ معرفی کتاب، به تثبیت جایگاه او به‌عنوان نویسنده‌ای با نگاه انسانی و واقع‌گرا انجامیده است.

او در دوران کارشناسی به‌عنوان دبیر انجمن علمی رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی برگزیده شد و خدمات فرهنگی متعدد را در این مسئولیت برای دانشجویان این رشته انجام داد.

دانشجوی ممتاز

ماهرخ صادقی در سال ۱۳۸۸ به‌عنوان دانشجوی ممتاز دانشگاه علامه طباطبائی در رشتۀ علم اطلاعات و دانش‌شناسی، معرفی شد. دستاورد علمی او فقط در ممتاز شناخته‌شدن خلاصه نمی‌شود، در نوع نگاهش به  مفاهیم «اطلاعات»، «انسان» و «معنا» تجلی می‌یابد. همین ترکیب بعدها بنیان اندیشۀ پژوهشی و مستندسازی متنی او شد که امروز در کارهایش دیده می‌شود.

معنابخشی به شبکه‌های اجتماعی

ماهرخ صادقی در میان نویسندگان برتر لینکدین فارسی قرار داد. جایگاهی که حاصل نه بازنشرهای متعدد، بلکه اعتماد انسانی مخاطبان است. او به‌واسطۀ حضور پایدار و پاسخ‌گویی همدلانه در فضای آنلاین، از سوی نشریات دیجیتال و گروه‌های حرفه‌ای، به‌عنوان یکی از پرتعامل‌ترین نویسندگان فارسی در لینکدین شناخته می‌شود.

فرسته‌های او هرگز صرفاً محتوا نیستند، بلکه فضاهایی برای گفت‌وگو و بازسازی معنا هستند. در هر انتشار، هزاران نفر در بحث مشارکت می‌کنند و در همان روند، زبان اجتماعی فارسی شکل تازه‌ای می‌یابد

او نویسنده‌ای است که از دانشگاه تا شبکه‌های اجتماعی، مسیر یکسانی را دنبال کرد، مسیر فهمیدنِ انسان.

از جایگاه ممتاز دانشگاهی تا تعاملات گسترده در پلتفرم‌هایی مانند لینکدین، دستاوردهایش نشان می‌دهد که قلم او فقط برای نوشتن نیست، بلکه برای به هم پیوستن انسان‌ها در گفت‌وگو است.

و همین است که افتخاراتش معنا پیدا می‌کند؛ نه به‌عنوان نشان‌های رسمی، بلکه به‌مثابه اثرِ ماندگار انسانی در فرهنگ معاصر ایران.

باهم بیندیشم؛ نگاهی خردمحور به زیست جمعی

ماهرخ بخشی سلسله نوشتارهایی را با عنوان: «با هم بیندیشیم» منتشر کرده که نگاهی خردمندانه به زیست جمعی دارد و بر اهمیت گفت‌وگو در شکل‌گیری جامعه سالم تأکید می‌کند.

او باور دارد که خرد جمعی در شنیدن صداهای متفاوت و اندیشیدن در کنار یکدیگر شکل می‌گیرد. در این سلسله نوشتارها، فضایی برای گفت‌وگو بدون پیش‌داوری فراهم شده؛ جایی برای تأمل، پرسش و بازاندیشی. هر مقاله، دعوتی‌ست به مکث در برابر روزمرگی و بازنگری در مفاهیم اجتماعی، اخلاقی و انسانی.

او با این کار در صدد تقویت بافت فکری جامعه بوده و مخاطب را به مشارکت فعال در فهم و اصلاح زیست جمعی ترغیب می‌کند. ماهرخ با این نوشته‌ها، نه نسخه می‌دهد و نه داوری می‌کند؛ او فقط چراغی روشن می‌کند تا راه اندیشیدن هموارتر شود.

در واقع «با هم بیندیشیم» تلاشی‌ست برای بازگرداندن گفت‌وگو به جایگاه اصلی‌اش؛ به‌عنوان بستر رشد، همدلی و آگاهی.

فلسفۀ زیستی؛ زیبایی در سادگی است

در جهانی که شتاب، تقلید و محتواسازی مصنوعی فراگیر شده، ماهرخ صادقی بر اصل سادگی و راستی ایستاده است.

او معتقد است: «واژه، موجود زنده‌ای است؛ اگر اصیل نباشد، می‌میرد.»

او انسان را از منظری وجودی می‌بیند. معتقد است که هر انسان، جهانِ کوچکی از معناست، و وظیفۀ قلم، روایت این جهان‌های انسانی است. گونه‌ای فلسفۀ زیسته، نه آکادمیک.  در نوشته‌های او، واژه‌ها حامل اندیشه‌اند اما بی‌تکلف.

در جهان فکری او، انسان مجموعه‌ای از وظایف نیست؛ بل روایتی از کرامت است.

در جهان‌بینی‌اش، هر تابو، فرصتی برای شجاعت است. فرصتی برای گشودن و برای دیدن.

در قلمش، سادگی نوعی مقاومت است، مقاومت برای معنایی که فهمیده نمی‌شود. چون سادگی نشان از ذهنی پیچیده و ساختارمند دارد. نوشته‌هایش یادآور این باورند که معنا زمانی می‌ماند که از قلب انسان سرچشمه بگیرد، نه از الگوریتم‌ها. این نگاه، بنیان پویش «وقتی واژه‌ها مال تو نیستند» نیز بوده است؛ جنبشی برای پاسداشت اصالت نویسندگی انسانی در عصر هوش مصنوعی و بازنشرهای بی منبع.

او رسالت انسانی‌اش را بازگرداندن صدا به انسان‌های بی‌صداست. در فلسفۀ شخصی او، نوشتن عملی اجتماعی و اخلاقی است. قلمش را چون آیینه‌ای می‌داند که باید نور را بر چهرۀ کسانی بتاباند که سال‌ها دیده نشده‌اند: زنان خانه‌دار، کارگران گمنام، دختران جوان محروم و ناپیدا، مردانی که زیر بار تلخ سرنوشت له شده‌اند و از زور سادگی دیده نمی‌شوند؛ اما هر کدام روایتی شگرف در دل دارند و این رسالت در قالب یک بیانیه اخلاقی نیست. او همدلانه گوش می‌دهد و عمیق می‌بیند تا جاندار بنویسد و قلب‌ها را با خود همراه کند.

جهان‌بینی او ترکیبی از فلسفۀ شرق، مهربانی زنانه، و صداقتِ قلمی است که از طبیعت الهام می‌گیرد. ماهرخ از واژه‌ها برای اتصال جهان‌های انسانی استفاده می‌کند از دانشگاه تا زندگی مردم، از ایران تا جهان، از سکوت تا معنا.

اگر بخواهیم جهان درونی ماهرخ صادقی را در چند جمله ترسیم کنیم، شاید این‌گونه بتوان گفت: او نویسنده‌ای است که میان فلسفه و احساس زندگی می‌کند. زنی که قلمش راهی برای دیدنِ انسان است. در نگاه فرهنگی او، جامعه مجموعه‌ای از زیست‌های خاموش است و وظیفۀ نویسنده، بیدار کردنِ آن صداهای فروخورده است.

حس تعلق عمیق به ایران، طبیعت و ادبیات

ایران برای ماهرخ صادقی، صرفاً یک جغرافیا نیست. او آن را خانه‌ای زبانی، فرهنگی و احساسی می‌بیند. جایی که هر واژه بوی خاک و همدلی می‌دهد. در مجموعه‌مقالاتش با عنوان «خانه من ایران است»، این پیوند میان طبیعت و انسان را به تصویر کشیده است: از کوه‌های لرستان تا جنگل‌های شمال، طبیعت را چون متن می‌خواند؛ زنده، صبور، و شاعرانه.

ادبیات برای او بخشی از طبیعت است. او باور دارد زبان‌های ما ریشه دارند، مثل درخت‌ها. هر کلمه اگر در خاک اصالت کاشته شود، می‌روید. ازاین‌رو، نگاهش به ادبیات زیست محور است. شعر را همان زندگی می‌بیند، و زندگی را همان شعر.

رنگ دانایی در فضای شبکه‌های اجتماعی

در شبکهٔ حرفه‌ای لینکدین، جایی که معمولاً زبان از تجارب احساسی دور و به فضای رسمی کاری نزدیک می‌شود، ماهرخ صادقی توانسته است احساس را به تفکر پیوند دهد.

پروفایل او در لینکدین با هزاران دنبال‌کنندۀ وفادار، به یکی از پربازدیدترین حساب‌های فارسی‌زبان بدل شده است. مطالب او بارها در میان نوشته‌های برتر فارسی لینکدین قرار گرفته و در چند دوره متوالی، نامش در فهرست ۵ نویسنده برتر لینکدین فارسی دیده شده است. او از این دیده‌شدن اجتناب ورزیده و اجازه نمایش نامش را نداده است، چون دغدغۀ او آگاهی‌بخشی بوده است و نه دیده‌شدن.

پس از انتشار مقاله‌های پژوهشی و جسورانهٔ او در خصوص ضرورت وجود مرخصی قاعدگی برای زنان شاغل که برای اولین‌بار در فضای لینکدین فارسی منتشر شد، ابتدا با موج مخالفت سنگین مواجه شد؛ اما با مداومت و تلاش بسیاری که در این زمینه انجام داد توانست موج جدیدی از درِ گفت‌وگو با این تابو را بیافریند و در زمانی نه‌چندان طولانی آن را به یک مطالبه عمومی در بسیاری از شرکت‌ها بدل سازد. او بدون ترس از پیش‌داوری‌ها و با جدیدتی مثال‌زدنی، به آگاهی‌سازی در مورد فرایند طبیعی زیست ماهانۀ زنان پرداخت و همین موضوع سبب شد بسیاری از شرکت‌ها در سیاست داخلی خود در این زمینه اصلاح و بازنگری صورت دهند و این حق مرخصی به بسیاری از زنان اعطا شود. تلاش‌هایی که همچنان ادامه دارد.

پویش‌های اجتماعی نظیر «خلیج فارس»، «بازگشت به زیبایی طبیعی» و «وقتی واژه‌ها مال تو نیستند» نیز در فضای مجازی فارسی، صحنه‌هایی کم‌نظیر از همبستگی و کنش زبانی ایجاد کردند.

حضوری انسان‌محور در رسانه‌ها و فضای مجازی

در جهان دیجیتال امروز، جایی که سرعت جای تأمل را گرفته، ماهرخ صادقی با قلمی آرام، انسانی و اندیشمندانه توانسته است گفت‌وگو را بازگرداند. حضور او در رسانه‌ها و فضای مجازی به واسطه تبلیغات نیست چرا که همیشه از آن پرهیز داشته است. حضور او به سبب پایداریِ تفکر و صداقتِ کلمه است همان جریانی که در چند سال اخیر چهره‌اش را به یکی از شاخص‌ترین نویسندگان اجتماعی فارسی بدل ساخته است.

بازخوردها نسبت به آثار ماهرخ صادقی غالباً از جنس احساس، تأمل و دگرگونی در نگاه هستند.

در نظرها و پیام‌ها، مخاطبان از تجربه‌هایی می‌نویسند که در اثر خواندن نوشته‌های او نخستین‌بار توانسته‌اند بدون شرم از خود سخن بگویند.

نوشته‌هایش دربارۀ «گریه‌کردن مردان»، «کرامت زنان خانه‌دار»، و «حق طبیعت در زندگی شهری» هزاران واکنش عاطفی و فکری را برانگیخته‌اند. بسیاری از خوانندگان، نوشته‌های او را آیینه‌ای برای شناخت خویش توصیف کرده‌اند.

در گفت‌وگوهای برخطش با مخاطبان، زبانش همانند متن‌هایش ساده؛ اما ژرف است. زبانِ انسانی که هم می‌داند و هم می‌شنود. از همین رو، حضورش در فضای گفت‌وگوهای دیجیتال چهره‌ای متفاوت از نویسنده معاصر فارسی را شکل داده: چهرۀ کسی که در دریای پرشتاب محتوای مجازی، هنوز به کلمه ایمان دارد.

پروژه‌ها و ایده‌های در دست اجرا

در سال‌های پیشِ ‌رو، ماهرخ صادقی چند پروژه مهم را دنبال می‌کند که هرکدام تکه‌ای از منظومه فکری اوست:

کتاب «ما مردمان عادی دوست‌داشتنی»: تازه‌ترین اثر در دست نگارش اوست که روایت‌های الهام‌بخش مردم ایران را گردآوری می‌کند. پروژه‌ای بلندمدت باهدف احیای کرامت انسان‌های عادی در ادبیات اجتماعی ایران. پیش‌بینی می‌شود تا پایان سال ۱۴۰۵، نسخهٔ کامل کتاب آماده انتشار خواهد بود.

پویش «بازگشت به زیبایی طبیعی»: پروژه حمایت از زنان در برابر فشارهای فرهنگیِ جراحی‌های غیرضروری زیبایی، با تأکید بر کرامت و خودپذیری. این پویش که از آوریل ۲۰۲۵ در ایران آغاز شده، قرار است تا سال ۱۴۰۶ به مرحلۀ مستندسازی برسد.

ادامه پژوهش دربارهٔ تابوهای اجتماعی: ماهرخ صادقی قصد دارد در فاز دوم پژوهش «۱۴ تابو»، دایره را به تابوهای مردان و موضوعات ناشنیدۀ جوانان گسترش دهد. این پروژه با تمرکز بر تابوهای جنسیتی متقابل طراحی شده تا گفت‌وگو میان زن و مرد، به‌جای تقابل، به همه‌فهمی بدل شود.

راه‌اندازی پلتفرم آنلاین برای گفت‌وگوهای فرهنگی: او در حال طراحی بستری برای پیوند نویسندگان و فعالان فرهنگی فارسی‌زبان با جهان است پلتفرمی که هدفش نه محتواسازی بلکه گفت‌وگو سازی است؛ گفت‌وگویی زنده میان ادبیات، طبیعت و جامعه.

برنامهٔ کتابخانهٔ گفت‌وگو: پروژه‌ای در دست تدوین برای سال ۱۴۰۷، باهدف ایجاد مجموعه‌ای از گفتگوهای ضبط‌شده میان نویسندگان، پژوهشگران و مردم عادی به زبان‌های فارسی و انگلیسی، با محوریت مفهوم «زنانگی، زمین و زبان».

چشم‌اندازی با باور به کرامت انسانی و پیوند فرهنگی شرق

ماهرخ صادقی در میانۀ روزهایی ایستاده که جهان از معنا تهی شده؛ او اما به بازسازی معنا ایمان دارد. چشم‌انداز فکری‌اش بر سه محور استوار است: احیای گفت‌وگوی فرهنگی، صیانت از زنانگیِ اصیل، و پاسداری از شرافت قلم. آینده برایش خطی از پیش نوشته نیست. آینده باغی از صداهای انسانی است که باید کاشته و شنیده شوند.

در افق فکری خود، ماهرخ صادقی می‌کوشد گفت‌وگوی فرهنگی میان ایران و جهان را از سطح رسمی و تجربه‌محور، به سطح انسانی و زیسته برساند.

در سخنرانی‌هایش در دانشگاه «جواهر لعل نهرو» هند و بنیاد «Women Ascension»، بارها بر این نکته تأکید کرده است که گفت‌وگو، زمانی جهان‌شمول می‌شود که از دل زندگی زیستۀ مردم برخاسته باشد، نه از اتاق‌های کنفرانس.

او برای سال‌های آینده در نظر دارد مجموعه‌ای از وبینارها فرهنگی را در کشورهای آسیایی برگزار کند. محور این کارگاه‌ها، شناخت وجوه مشترک زنان در فرهنگ‌های ایرانی و آسیایی خواهد بود.

چشم‌انداز او بر پایهٔ باور به کرامت انسانی و پیوند فرهنگی شرق است: زبانی از جنس مهر، خرد و شعر.

در کنار آن، ماهرخ در حال برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی انجمن فرهنگی فارسی‌زبانان خارج از کشور با تمرکز بر ادبیات‌معاصر و روایت‌های  اصیل انسانی است؛ انجمنی که مخاطبانش زنان و مردان مهاجر فرهنگ‌دوستی هستند که دل‌بستگی به ایران را باوجود فرسخ‌ها فاصله حفظ کرده‌اند.

نگارندۀ سطرهای امید

ماهرخ صادقی؛ زنی که بااصالت می‌نویسد و نشانی است از نسلی که هنوز به صداقت واژه‌ها، به آیندۀ گفت‌وگو، و به قلبِ انسان ایمان دارد.

او باور دارد قلم، اگر از انسان جدا شود، خشک می‌شود؛ همان‌گونه که شاخه اگر از درخت جدا شود، هرچند سبز، دیگر زنده نیست. برای همین، میان واژه‌ها پلی می‌زند تا معنای باشکوه‌تری از آدمی که در هیاهوی فناوری، در التهاب اقتصاد و در سایۀ رقابت و تکرار رو به خاموشی رفته است، بیابد.

او در این هیاهو به بازگرداندنِ صدا مشغول است. قلمش نه می‌تازد و نه تسلیم می‌شود؛ فقط می‌نویسد، آرام و استوار، چنان‌که درخت می‌ایستد و نفس می‌کشد.

آینده در نگاه او جدول زمان نیست، سطرهای امید است. او متعلق به نسلی از نویسندگان ایرانی است که از حقیقت نمی‌ترسند و از زیبایی خسته نمی‌شوند. همان‌گونه که خود می‌گوید: «می‌نویسم چون هستم.»

و شاید در همین جمله، خلاصۀ منظومۀ فکری او نمایان باشد.

ماهرخ زنی از خرم‌آباد که با قلم، از مرز جغرافیا می‌گذرد، تا یادمان بیاورد جهان هنوز ارزش اندیشیدن، مهرورزیدن و انسان ماندن را دارد.

ماهرخ صادقی، از ریشه‌های جغرافیایی خود الهام می‌گیرد و فرهنگ، هنر، اصالت، مهربانی، اندیشه، موسیقی و… این سرزمین شگرف را در آثارش بازتاب می‌دهد. قلم او صدای مهربانی، زیبایی، خرد، طبیعت، و زنان و خاک است. صدایی که از خرم‌آباد آغاز شد، در تهران بالید، و امروز به گوش جهانیان رسیده است.

زندگی‌نامه او روایتی از شکوفایی زنی است که بین منطق اطلاعات و زیبایی واژه‌ها، پلی از خرد و انسانیت بنا کرد. پلی که هنوز هم خواننده را به دنیای معنا، اصالت و کرامت انسانی دعوت می‌کند.

دسته‌بندی‌ها