اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد یا دارو، یکی از زیرمجموعههای اختلالات وسواسی است که در آن فرد به اعمال یا افکاری مبتلا میشود که تحت تأثیر مواد مخدر یا داروها قرار میگیرند. در اینجا، ما قصد داریم با توجه به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5، شما را با اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مصرف مواد یا داروها آشنا کنیم.
این نوع اختلال، وابستگی به مواد مخدر یا داروها را همراه با افکار و اعمال وسواسآمیز تجربه میکند که اغلب باعث ایجاد تنش و ناراحتی ذهنی برای فرد میشود. این مسائل معمولاً بر اثر تداخل مواد مخدر در فعالیتهای عقلانی و رفتاری فرد به وجود میآیند.
در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان، به بررسی جزئیات تشخیصی و شیوه تعیین این اختلال بر اساس معیارهای DSM-5 خواهیم پرداخت. این راهنما که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا تدوین شده است، به نقطه نظرهای کلان و تعریف دقیق اختلالات روانی میپردازد و میتواند به پزشکان و متخصصان به عنوان یک ابزار مفید برای تشخیص و درمان بهتر این نوع اختلالات خدمت کند.
اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد
وسواس فکری عملی، یک نوع اختلال روانی است که در آن فرد به صورت مداوم با افکار خاصی روبرو میشود یا مجبور است تا اعمال خاصی را به صورت مکرر وارد عمل کند. این اختلال باعث ایجاد نگرانی و ناراحتی چه برای فرد خود و چه برای افراد اطراف او میشود. اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مصرف مواد یا دارو، یک نوع اختلال وسواسی است، اما در این حالت، وسواس ممکن است به علت مصرف مواد یا داروی خاصی ناشی شود.
پیشنهاد می شود به پاورپوینت اختلال وسواس مراجعه فرمایید. در این نوع اختلال، ممکن است مصرف مواد یا داروی خاص، عوارض فکری یا عملی خاصی را به دنبال داشته باشد که باعث ایجاد نگرانی و افکار وسواسآمیز در ذهن فرد میشود. این اختلال میتواند تأثیرات نامطلوب بر رفتارها و تصمیمگیریهای فرد داشته باشد و بهعنوان یک ناحیه مهم در زمینه اختلالات روانی وسواسی شناخته شود.
ملاک های تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مواد یا دارو
ویژگیهای تمایزی این اختلال شامل وسواسهای فکری، وسواسهای عملی، پوستکنی، موکنی، رفتارهای تکراری متمرکز بر بدن دیگر یا نشانههای دیگر مرتبط با وسواس فکری عملی و اختلالات مشابه در تصویر بالینی این اختلال هستند.
بر اساس سابقه فرد، معاینه بدنی، و نتایج آزمایشگاه، شواهدی از وجود هر دو ملاک الف و ملاک ب وجود دارد:
– نشانهها در مرحله مسمومیت یا ترک مواد یا به سرعت پس از آن یا بعد از قرار گرفتن در معرض دارو، ظاهر میشوند.
– مواد یا داروی مورد استفاده توانایی دارد که نشانههای ملاک الف را ایجاد نماید.
این اختلال نباید به اشتباه با وسواس فکری عملی و اختلال مشابه که ناشی از مصرف مواد یا دارو نیست تفسیر شود. شواهد این اختلال میتواند عبارت شود از:
– نشانهها قبل از شروع مصرف مواد یا دارو آغاز میشوند.
– نشانهها برای مدت زمان قابل توجهی (مانند حدود ۱ ماه) پس از توقف ترک حاد یا مسمومیت شدید ادامه مییابند.
– دلایل دیگری نیز وجود دارد که از وجود وسواس فکری عملی و اختلال مشابه که ناشی از مواد نیست، خبر میدهد (مانند سابقه دورههای نامرتبط با مواد داروی عودکننده).
این اختلال خود را محدود به دوره دلیریوم نمیکند و ناراحتی یا اختلال قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای دیگر مهم را به دنبال دارد.
نکته : تنها در صورتی که نشانههای ملاک الف در تصویر بالینی این اختلال به گونهای که از آسیب بالینی معنیداری برخوردار باشند، غالب باشند و به میزان کافی شدید باشند که توجه بالینی را جلب کنند، میتوان تشخیص اختلال مسمومیت با مواد یا ترک مواد را ارائه داد.
ویژگی های تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مواد یا دارو
ویژگیهای اصلی وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد یا دارو، مرتبط با نشانههای برجسته وسواس فکری عملی و اختلال مربوط (ملاک الف) میباشد که قضاوت شده است و اثرات آنها به دلیل تأثیرات مواد مخدر یا داروها ایجاد میشود (مانند سوء مصرف مواد مخدر یا دارو).
نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط باید در مسمومیت یا ترک مواد یا به سرعت بعد آن یا پس از قرار گرفتن در معرض دارو یا مواد سمی ایجاد شوند و مواد یا دارو باید توانایی ایجاد این نشانهها را داشته باشد (ملاک ب). وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد یا دارو باید به دلیل درمان تجویزی برای اختلال روانی یا بیماری جسمانی عمومی آغاز شده باشد، و این نشانهها باید در حین مصرف دارو تجویزی شروع شود. پس از قطع درمان، معمولاً نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط در چند روز تا چند هفته یا یک ماه، بهبود یا حل میشوند (تابعی از نیمه عمر مواد دارو).
در صورتی که شروع نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط قبل از مسمومیت یا مصرف دارو رخ دهد یا اگر این نشانهها برای مدت قابل توجهی، معمولاً طولانیتر از ۱ ماه پس از مسمومیت یا ترک شدید، ادامه یابند، تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد یا دارو مناسب نیست.
در این صورت، علتهای دیگری برای نشانهها باید مورد بررسی قرار گیرد. تنها در صورتی که نشانههای ملاک الف در تصویر بالینی غالب باشند و به میزان کافی شدید باشند تا توجه مستقل بالینی را جلب کنند، میتوان تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد یا دارو را به همراه تشخیص مسمومیت با مواد ارائه داد.
ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مواد یا دارو
وسواسهای فکری، وسواسهای عملی، موکنی، پوستکنی، یا رفتارهای تکراری متمرکز بر بدن، ممکن است با مسمومیت با طبقات مختلف مواد مواجه شوند، از جمله مواد محرک مانند کوکائین و دیگر مواد ناشناخته. علاوه بر این، فلزات سنگین و مواد سمی نیز ممکن است باعث ایجاد نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط شوند.
برای ارزیابی این وضعیت، انجام آزمایشات آزمایشگاهی مانند سمشناسی ادرار میتواند به عنوان یک بخش از ارزیابی وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط مفید باشد. این آزمایشات میتوانند به اندازه گیری میزان مسمومیت با مواد کمک کرده و در تشخیص و مدیریت این اختلالات موثر باشند.
میزان شیوع
در کل جمعیت، دادههای بسیار محدودی که در دسترس است، نشان میدهد که وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد بسیار کمتر از اختلالات دیگر روانی است. این اطلاعات محدود به تحقیقات موجود و جمعآوری دادههای میدانی است و نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه برای بهترین فهم این اختلال و علل ندرت آن دارد.
تشخیص افتراقی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مواد یا دارو
تشخیص افتراقی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از مواد یا دارو نیاز به بررسی دقیق و شناخت عوامل مختلف دارد. این اختلال، که براساس مصرف مواد یا داروها پیش میآید، نقش بارزی در ایجاد وسواسهای فکری و عملی برای فرد دارد.
برای تشخیص افتراقی، لازم است مشخص شود که آیا وسواسها و علائم مشاهده شده به عنوان نتیجه مستقیم مصرف مواد یا داروها بروز کردهاند یا آیا این علائم جداگانه و مستقل از مصرف مواد دیگری ناشی میشوند. این تشخیص ممکن است نیازمند نظر پزشکان، روانپزشکان و متخصصان مرتبط باشد. از ابزارهای تشخیصی نظیر تاریخچه پزشکی، مصرف مواد، تستهای آزمایشگاهی و مصاحبه با فرد مبتلا استفاده میشود تا تفکیک وضعیتهای مختلف و ارائه تشخیص دقیقتر صورت گیرد.
مسمومیت با مواد
نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ممکن است در ارتباط با مسمومیت با مواد ظاهر شوند. برای دستهبندی دقیق این نشانهها، تشخیص مسمومیت خاص با یک ماده خاص معمولاً کافی است. اگر نتایج تشخیص نشان دهد که نشانهها به مسمومیت با مواد خاصی مرتبط هستند، تشخیص به عنوان وسواس فکری عملی و اختلال مربوط در نظر گرفته نخواهد شد.
اما در صورتی که نشانهها به گونهای باشند که فراتر از حد معمول مرتبط با مسمومیت با مواد باشند و به اندازه کافی شدید باشند تا توجه بالینی مستقل را جلب کنند، تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط باید همراه با تشخیص مسمومیت با مواد ارائه شود. در این حالت، ترکیبی از مسمومیت با مواد و اختلال وسواسی مدنظر قرار میگیرد.
وسواس فکری عملی و اختلال مربوط
قضاوت شده است که وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد دارو ارتباطاتی به لحاظ شناختی با مصرف مواد دارو دارد. این اختلال از وسواس فکری عملی و اختلال مربوط اصلی با در نظر گرفتن جوانب مختلف مانند شروع، روند، و عوامل مرتبط با مصرف داروها تمایز داده میشود.
در صورت سوء مصرف دارو، نیاز به شواهدی از سوابق، معاینات فیزیکی، یا نتایج آزمایشگاه برای تأیید مصرف یا مسمومیت وجود دارد. در حالی که وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد دارو تنها در رابطه با مسمومیت ایجاد میشود، این اختلال اصلی ممکن است قبل از شروع مصرف دارو وجود داشته باشد. ویژگیهایی که در وسواس فکری عملی و اختلال مربوط اصلی نادر ظاهر میشوند، مانند سن نادر هنگام شروع نشانهها، ممکن است به عنوان علائمی از شناسایی ناشی از مصرف مواد حاکی شوند.
تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط اصلی در صورتی قابل تایید است که نشانهها پس از پایان مسمومیت مواد به مدت قابل توجهی (حداقل ۱ ماه یا بیشتر) ادامه یابند یا فرد سابقه وسواس فکری عملی و اختلال مربوط را داشته باشد.
وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر
در صورتی که نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر باشند، یعنی آنها به جای اینکه ناشی از مصرف داروهای مورد استفاده در درمان بیماری جسمانی دیگر باشند، تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر باید در نظر گرفته شود. سابقه پزشکی فرد معمولاً اطلاعات مهمی را برای این قضاوت فراهم میآورد.
در مواقعی که تعیین شود آیا دارو عامل علیتی است یا خیر، تغییر در درمان برای بیماری جسمانی دیگر (مثل تغییر داروها یا قطع آنها) ممکن است ضروری باشد. این تغییرات ممکن است منجر به بهبود وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر شود.
اگر این اختلال ناشی از همزمانی بیماری جسمانی دیگر و مصرف مواد باشد، هر دو تشخیص ممکن است اعمال شود (یعنی، وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر و وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از مواد دارو). در صورتی که شواهد کافی وجود نداشته باشد تا مشخص شود آیا نشانهها ناشی از مصرف مواد یا دارو یا بیماری جسمانی دیگر یا اصلی هستند (یعنی، نه ناشی از مصرف مواد یا دارو و نه ناشی از بیماری جسمانی دیگر باشد)، تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به صورت معین یا نامعین ارائه خواهد شد.
دلیریوم
اگر نشانههای وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به طور محدود و تنها در طول دوره دلیریوم (دوره تاریخی که معمولاً با ویژگیهای تاریخی و ذهنی فرد همراه است) ظاهر شوند، آنها به عنوان بخشی از ویژگی دلیریوم در نظر گرفته میشوند و به صورت جداگانه تشخیص داده نمیشوند.
درمان اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد یا دارو
اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد یا دارو یک حالت روانی است که افراد به دلیل مصرف مواد مخدر یا داروها با افکار و اعمال وسواسآمیز مواجه میشوند. این اختلال معمولاً به صورت وسواس فکری عملی تجلی مییابد، به این معنا که افراد دچار افکار و نگرانیهای مکرر و ناخودآگاه میشوند که باعث میشود به صورت مکرر و بدون کنترل اعمال وسواسآمیز را انجام دهند.
درمان اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد یا دارو به شیوههای مختلفی انجام میشود. در ابتدا، ارزیابی تشخیصی دقیقی از نوع ماده مصرفی و ویژگیهای وسواسی انجام میشود. سپس، از مداخلات مختلف شامل مشاوره روانشناختی، روشهای شناختی-رفتاری، و در صورت لزوم، داروهای مثبتکننده مزاج یا دیگر داروهای متناسب با نوع مصرف مواد استفاده میشود.
اهمیت حمایت از خانواده و ایجاد شبکه حمایت اجتماعی نیز در موفقیت درمان این اختلال بسیار حائز اهمیت است. برنامههای مداوم پزشکی، متخصصان بهداشت روانی، و ارائه اطلاعات به فرد و خانواده نیز جزء راهکارهای موثر در مداوای این اختلال محسوب میشوند. به طور کلی، ترکیب درمانی گسترده و چند رویه میتواند به افراد کمک کند تا از وابستگی به مواد و افکار وسواسآمیز جدا شده و به بهبودی روانی و جسمی خود دست یابند.
درمان اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد یا دارو میتواند یک فرآیند چند رویه باشد و شامل ترکیب مداخلات روانشناختی، پزشکی، و اجتماعی باشد. در ادامه توضیحاتی درباره این درمان ارائه میشود:
1. مداخلات روانشناختی:
– مشاوره و ترکیبی از رواندرمانی:
– مشاوره فردی یا گروهی با متخصصان روانشناسی میتواند به فرد کمک کند تا با وسواسها و تأثیرات مصرف مواد مقابله کند و استراتژیهای مدیریتی را یاد بگیرد.
– رواندرمانی مبتنی بر شناخت و رفتار (CBT) نیز یک روش موثر است که به افراد کمک میکند الگوهای منفی افکار و رفتارهای مرتبط با وسواس را تغییر دهند.
2. داروها:
– در برخی موارد، استفاده از داروها میتواند در کنترل علائم وسواس ناشی از مصرف مواد مفید باشد. معمولاً داروهای ضدافسردگی یا داروهای دیگری که بر تراز سروتونین اثر میگذارند ممکن است توسط پزشک تجویز شوند.
3. پشتیبانی اجتماعی:
– حمایت از خانواده و دوستان در فرآیند درمان بسیار مهم است. افراد با مشکلات مصرف مواد و وسواس ناشی از آن نیاز به حمایت اجتماعی دارند تا از مسیر درمان بهتر پیش بروند.
4. برنامههای تحت نظارت پزشک:
– برنامههای تحت نظارت پزشک که به توسعه برنامههای تغذیهای، تمرین فیزیکی، و کنترل استرس میپردازند نیز میتوانند درمان را تکمیل کنند.
5. پیگیری و مداومت:
– پیگیری مداوم و حفظ تعهد به درمان از اهمیت زیادی برخوردار است. متخصصان در این فرآیند با فرد همکاری میکنند و تغییرات مثبت در زندگی روزمره را تشویق میکنند.
ترکیب این رویهها در یک برنامه جامع میتواند به فرد کمک کند تا مسیر بهبودی و کاهش وسواس ناشی از مصرف مواد را طی کند. تصمیمات درمانی باید با مشورت با یک تیم متخصص اتخاذ شوند تا بهترین نتیجه را برای هر فرد تضمین کند.
نتیجه گیری
اختلال وسواس ناشی از مصرف مواد یا دارو یک وضعیت پیچیده و چالشبرانگیز است که نیاز به راهکارهای چندگانه درمانی دارد. با توجه به تأثیر گسترده ویژگیهای وسواسی فکری عملی و اختلالات مرتبط با مصرف مواد، درمان با ترکیبی از مداخلات روانشناختی، مدیریت دارویی، و حمایت اجتماعی ممکن است بهترین راه حل باشد.
استفاده از روشهای علمی، مانند رواندرمانی مبتنی بر شناخت و رفتار، به همراه مراقبت پزشکی مداوم و حمایت از خانواده، میتواند به کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلال کمک کند. اهمیت افزودن برنامههای تحت نظارت پزشکی و ترویج سبک زندگی سالم نیز در مداومت و بهبود نتایج درمان این اختلال از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این رو، درمان گسترده و چندرویه میتواند به فرد کمک کند تا مسیر بهبودی را طی کرده و به راحتی با چالشهای این اختلال مواجه شود.