پرخوری عصبی: بررسی علل و راهکارهای موثر درمانی

پرخوری عصبی: بررسی علل و راهکارهای موثر درمانی

اختلال پرخوری عصبی، یک نوع اختلال روانی متعلق به الگوی نادرست خوردن است که به طور اصطلاحی به نام “بولیمیا نرخا” نیز شناخته می‌شود. افراد مبتلا به این اختلال ابتدا به شدت مقدار زیادی از غذا را به طور ناگهانی مصرف می‌کنند و سپس به فعالیت‌هایی اقدام می‌کنند تا از بدن خود این مقدار را حذف کنند، به این عمل “پاکسازی” یا “استفراغ” گفته می‌شود.

این اختلال ممکن است به صورت دوره‌ای رخ دهد، به این معنا که افراد با دوره‌های خوردن بیش از حد و پاکسازی تناوب می‌کنند. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی احساس عدم کنترل بر خوردن خود را تجربه کرده و این الگوی رفتاری ممکن است بر اثر فشارهای روانی، اضطراب یا نگرانی‌های اجتماعی افزایش یابد.

از نظر پزشکی، این اختلال می‌تواند به مشکلات جدی سلامتی ایجاد کند، از جمله اختلالات الکترولیتی، مشکلات گوارشی، و افت فشار خون. درمان این اختلال معمولاً شامل مشاوره روانشناختی، مدیریت استرس، و در موارد لازم، مداخله دارویی می‌شود. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا اختلال پرخوری عصبی را به صورت کامل مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.

اختلال پرخوری عصبی

اختلال پرخوری عصبی، یک اختلال روانشناختی مرتبط با حوزه اختلالات تغذیه ای است که امروزه به شدت گسترش یافته است. این اختلال به صورت عمده در افرادی رخ می‌دهد که نگرانی بیش از حدی نسبت به اندام و وزن خود دارند. افراد مبتلا به این اختلال ابتدا به طرز فزاینده‌ای به خوردن بیش از حد مشغول می‌شوند و سپس به منظور جبران این مقدار زیاد خورده شده، به اقدامات پاکسازی می‌پردازند که شامل استفراغ و روش‌های دیگر می‌شود.

این اختلال نه تنها باعث افزایش نگرانی در فرد نسبت به وزن و اندام او می‌شود، بلکه علائم اضطراب و استرس نیز به طور چشمگیری در افراد مبتلا به این اختلال نمایان می‌شود. همچنین این اختلال ممکن است نتیجه‌ای از اختلالات دیگری مانند افسردگی نیز باشد.

همچنین پیشنهاد می شود به مقاله بی اشتهایی عصبی مراجعه فرمایید. بنابراین، ادراک و مدیریت استرس، اضطراب و همچنین درمان اختلالات همراه می‌تواند بخش مهمی از راهبرد‌های درمانی برای افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی باشد.

ملاک های تشخیصی اختلال پرخوری عصبی

معیارهای تشخیصی اختلال پرخوری عصبی بر اساس دوره‌های مکرر پرخوری تعیین می‌شود. دوره پرخوری با دو ویژگی زیر شناخته می‌شود:

1. حجم مصرف غذا:

در این دوره، فرد در یک بازه زمانی مجزا، به عنوان مثال ظرف هر دوره ۲ ساعته، یا مقدار غذایی را مصرف می‌کند که قطعاً بیشتر از مقدار معمول است که افراد در مدت زمان مشابه تحت شرایط مشابه خواهند خورد.

2. عدم کنترل بر خوردن:

در طول دوره، افراد تجربه می‌کنند که کنترل بر خوردن را از دست داده‌اند. به عبارت دیگر، احساس می‌کنند که قادر به متوقف کردن فرآیند خوردن یا کنترل مقدار یا نوع مصرف غذا نیستند.

علاوه بر این، این اختلال با رفتارهای نامناسب جبرانی توسط فرد همراه است، به منظور جلوگیری از افزایش وزن، از جمله:

– استفراغ عمدی:

تخلیه محتوای معده به صورت عمدی به منظور کاهش مصرف غذایی.

– سوء مصرف ملین‌ها، مدرات یا داروهای دیگر:

استفاده نادرست و مفرط از ملین‌ها، مدرات یا داروهای دیگر به منظور از دست دادن وزن.

– روزه‌گرفتن یا ورزش بیش از حد:

انجام فعالیت‌های جسمانی یا روزه‌گرفتن به طور مکرر به منظور کاهش وزن.

همچنین، افراد مبتلا به این اختلال ارزیابی خود را بی‌جهت تحت تأثیر شکل و وزن بدن قرار می‌دهند. لازم به ذکر است که این اختلال صرفاً در طول دوره‌های بی‌اشتهائی عصبی رخ نمی‌دهد و ممکن است در دوره‌های دیگر نیز ظاهر شود.

در حالت بهبود نسبی، پس از اینکه معیارهای کامل برای اختلال پرخوری عصبی پیش‌تر به‌دست آمده بودند، برخی از این معیارها، اگرچه نه همگی، به طور مداوم در دوره‌های زمانی مشخص به‌دست آمده‌اند.

در حالت بهبود کامل، پس از اینکه معیارهای کامل برای اختلال پرخوری عصبی پیش‌تر برآورده شده بودند، هیچ‌کدام از این معیارها به طور مداوم برآورده نشده‌اند.

شدت کنونی نیز باید مشخص شود. این شدت بر اساس فراوانی رفتارهای جبرانی نامناسب محاسبه می‌شود و می‌تواند به طور تدریجی افزایش یابد تا نشانه‌های دیگر و ناتوانی‌های کارکردی را بازتاب دهد.

  • خفیف: به طور میانگین، ۳-۱ دوره از رفتارهای جبرانی نامناسب در هر هفته رخ می‌دهد.
  • متوسط: به طور میانگین، ۷-۴ دوره از رفتارهای جبرانی نامناسب در هر هفته اتفاق می‌افتد.
  • شدید: به طور میانگین، ۱۳-۸ دوره از رفتارهای جبرانی نامناسب در هر هفته ایجاد می‌شود.
  • بسیار شدید: به طور میانگین، ۱۴ دوره یا تعداد بیشتری از رفتارهای جبرانی نامناسب در هر هفته دیده می‌شود.

ویژگی های تشخیصی اختلال پرخوری عصبی

پرخوری عصبی از سه ویژگی اساسی تشکیل شده است که به صورت زیر تعریف می‌شوند:

1. دوره‌های مکرر پرخوری (ملاک الف):

این ویژگی نشان‌دهنده وقوع دوره‌های تکراری از مصرف غذای بیش از حد است. به عبارت دیگر، فرد در بازه‌های زمانی خاص، به مدت معینی، به طور مکرر به خوردن بیش از حد مشغول می‌شود.

2. رفتارهای جبرانی نامناسب برای پیشگیری از افزایش وزن (ملاک ب):

این ویژگی به تکرار رفتارهای ناپسند جبرانی اشاره دارد که به منظور جلوگیری از افزایش وزن صورت می‌گیرد. این رفتارها شامل اقداماتی نظیر استفراغ عمدی، سوء مصرف ملین‌ها، مدرات یا داروهای دیگر، روزه‌گرفتن، یا انجام ورزش بیش از حد می‌شوند.

3. ارزیابی خود بی‌جهت تحت تأثیر شکل و وزن بدن (ملاک د):

این ویژگی نشان‌دهنده این است که فرد بدون دلیل واقعی، ارزیابی خود را تحت تأثیر شکل و وزن بدن قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، احساسات انتقادی و منفی نسبت به خود را به دلیل شکل و وزن بدن تجربه می‌کند.

4. تکرار وقوع پرخوری و رفتارهای جبرانی:

به منظور قرار گرفتن در شرایط تشخیصی پرخوری عصبی، فرد باید متوسطاً حداقل یک بار در هفته به مدت حداقل سه ماه دوره‌های پرخوری و رفتارهای جبرانی را تجربه کرده باشد. این معیار جهت تأکید بر تکرار و استمرار این الگوها در طول زمان در نظر گرفته شده است.

مفهوم “دوره پرخوری” به معنای خوردن مقدار زیادی غذا در یک بازه زمانی معین است. در این دوره، میزان مصرف غذا به طور قاطعانه بیشتر از میزان معمول در همان مدت زمان و تحت شرایط مشابه با افراد دیگر می‌باشد (ملاک الف 1). موقعیتی که این خوردن رخ می‌دهد، می‌تواند بر ارزیابی تخصصی کلینیکی درباره اینکه آیا این مصرف بیش از حد است یا خیر، تأثیرگذار باشد.

به عنوان مثال، ممکن است مقدار غذای مصرفی برای یک وعده غذایی معمولی در شرایط خاصی، مانند جشن یا تعطیلی، به عنوان مصرف بیش از حد در نظر گرفته شود.

اختلال پرخوری عصبی

اصطلاح “مدت زمان مجزا” به زمان محدودی اشاره دارد که معمولاً کمتر از دو ساعت است. در واقع، این دوره تعیین‌کننده‌ی مدت زمانی است که در آن خوردن مقدار غذای زیاد انجام می‌شود. این دوره تکراری نیازی به محدود بودن به یک موقعیت خاص ندارد، به عنوان مثال، فرد ممکن است در یک رستوران پرخوری کند و سپس به خانه برگردانده شده و خوردن را ادامه دهد. اگر خوردن به صورت مختصر و مداوم با مقدار کمتری غذا در طول روز اتفاق بیفتد، به عنوان پرخوری در نظر گرفته نمی‌شود.

برای تعریف دوره‌های پرخوری، لازم است به جزئیات و توضیحات بیشتری پرداخته شود:

1. ناتوانی در کنترل خود:

برای شناخت دقیق دوره‌های پرخوری، آنچه حیاتی است، وقوع مصرف غذای بیش از حد باید با ناتوانی در کنترل همراه باشد (ملاک الف 2). این ناتوانی ممکن است به شکل عدم خودداری از غذا یا عدم توانایی در متوقف کردن خوردن پس از شروع آن بیان شود.

2. تجزیه‌ای در ناتوانی کنترل:

اختلال در کنترل ممکن است به صورت تجزیه‌ای و محدود به شرایط خاصی نباشد. به عنوان مثال، افراد ممکن است در طول دوره‌های پرخوری یا پس از آن، از ویژگی تجزیه‌ای برخوردار باشند. این به معنای این است که ناتوانی در کنترل ممکن است در مواقع خاص به ویژه ظاهر شود. به عنوان مثال، شاید فرد در حالی که تلفن زنگ می‌زند، به پرخوری ادامه دهد، اما اگر همسر یا دیگران وارد اتاق شوند، خوردن را متوقف کند.

3. الگوی کلی تر ناتوانی در کنترل:

برخی افراد ممکن است دوره‌های پرخوری خود را دیگر با احساس نداشتن کنترل نشان ندهند. به جای اینکه این ناتوانی را به صورت مختصر و محدود به یک زمان یا شرایط خاص ببینند، ممکن است آن را با الگوی کلی تری از خوردن کنترل نشده مرتبط کنند.

4. پرخوری به صورت برنامه‌ریزی شده:

در برخی موارد، پرخوری می‌تواند به صورت برنامه‌ریزی شده رخ دهد. به عبارت دیگر، افراد ممکن است در طی دوره‌های خاصی از پیش برنامه ریزی کنند که در آنها به صورت آگاهانه مقدار زیادی غذا مصرف کنند.

نوع غذایی که در هنگام پرخوری مصرف می‌شود، می‌تواند در افراد و حتی در فردی خاص تفاوت داشته باشد. به نظر می‌رسد که پرخوری بیشتر به دلیل نابهنجاری در میزان مصرف غذایی مشخص می‌شود تا اشتیاق خاص به یک نوع غذا. در این حالت، افراد هنگام پرخوری عمدتاً تمایل دارند غذاهایی را مصرف کنند که در شرایط عادی از آنها اجتناب می‌کنند.

برای مطالعه بیشتر به مقاله اختلال خوردن در مردان مراجعه نمایید. افراد مبتلا به پرخوری عصبی معمولاً احساس خجالت در مورد مشکلات خوردن خود دارند و تلاش می‌کنند نشانه‌های این وضعیت را پنهان کنند. پرخوری اغلب به صورت مخفیانه و بدون آگاهی دیگران رخ می‌دهد. این وضعیت معمولاً تا زمانی ادامه می‌یابد که فرد به طور ناراحت‌کننده یا حتی دردناکی، اشباع شده باشد.

پیشایندهای شایع پرخوری، اغلب به عنوان احساسات منفی شناخته می‌شوند. عوامل دیگری که ممکن است پرخوری را تحت تأثیر قرار دهند، شامل استرس‌های میان‌فردی، محدودیت‌های غذایی، احساسات منفی درباره وزن بدن، شکل بدن و غذا، و حتی بی‌حوصلگی می‌شوند. هرچند پرخوری ممکن است برخی از عوامل کوتاه‌مدت را کاهش دهد یا تسکین دهد، اما ارزیابی خود و احساس ملالت در اکثر موارد پیامدهای برجسته و طولانی‌مدت این وضعیت هستند.

ویژگی اساسی دیگر در پرخوری عصبی، استفاده مکرر از رفتارهای جبرانی نامناسب به منظور جلوگیری از افزایش وزن است، که به طور کلی به عنوان رفتارهای پاکسازی یا پاکسازی شناخته می‌شوند (ملاک ب). در برخی افراد مبتلا به پرخوری عصبی، از روش‌های مختلفی برای جبران پرخوری استفاده می‌شود. استفراغ به عنوان رفتار جبرانی نامناسب رایج‌ترین ویژگی است.

این رفتار نه‌تنها تسکین فوری بر احساس ناراحتی جسمانی دارد بلکه ترس از افزایش وزن را نیز کاهش می‌دهد. در بعضی موارد، استفراغ به عنوان هدف اصلی انجام پرخوری مطرح می‌شود و برخی افراد پرخوری عصبی حتی بعد از مصرف مقدار کمی غذا به منظور استفراغ اقدام می‌کنند. این افراد از روش‌های مختلفی برای استفراغ استفاده می‌کنند، از جمله اینکه از انگشتان یا ابزارهایی برای تحریک نقاط حساس در دهان استفاده می‌کنند.

غالباً افراد در اجرای این رفتار ماهر می‌شوند و در نهایت به اراده‌ی خود می‌توانند استفراغ کنند. به ندرت افراد از محرک‌های مصرفی مانند شربت یا ایپکا برای استفراغ استفاده می‌کنند. رفتارهای پاکسازی دیگر نیز شامل سوء مصرف ملین‌ها و مدرات می‌شوند.

در شرایط نادر، ممکن است افراد مبتلا به پرخوری عصبی از روش‌های جبرانی دیگر نیز استفاده کنند. بعد از دوره‌های پرخوری، این افراد ممکن است به تنقیه‌ها سوءاستفاده کنند، اگرچه این به ندرت تنها روش جبرانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای جلوگیری از افزایش وزن، افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به مصرف هورمون تیروئید روی آورند. همچنین، برخی افراد ممکن است در تلاش برای کاهش وزن، مصرف انسولین را حذف یا کاهش دهند تا مقدار انرژی مصرفی در دوره‌های پرخوری را کاهش دهند.

افراد مبتلا به دیابت و پرخوری عصبی ممکن است برای جلوگیری از افزایش وزن، به مدت یک یا چند روز روزه بگیرند یا به میزان غیرمعمول ورزش کنند. در اینجا باید توجه داشت که ورزش می‌تواند به عنوان بیش از حد محسوب شود در صورتی که در فعالیت‌های مهم اختلال ایجاد کند، در شرایط نامناسب یا در مواقع نامناسب انجام شود، یا اگر فرد با وجود آسیب یا عوارض جسمانی دیگر، به ورزش ادامه دهد.

افراد مبتلا به پرخوری عصبی در ارزیابی خود به شدت تاکید بر فرم و وزن بدن می‌کنند و این عوامل معمولاً در تشخیص و ارزیابی عزت نفس آن‌ها اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند (ملاک د). این افراد، از نظر ترس از افزایش وزن، تمایل به کاهش وزن و سطح ناراضی‌ای از بدن خود، به نحوی مشابه با افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی عمل می‌کنند. با این حال، اگر این اختلال تنها در دوره‌های بی‌اشتهایی عصبی رخ دهد، تشخیص پرخوری عصبی باید به آن داده نشود (ملاک ه).

ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال پرخوری عصبی

افراد مبتلا به پرخوری عصبی معمولاً در دامنه وزن عادی یا حتی دارای اضافه وزن قرار دارند (با شاخص جثه بزرگ‌تر از 18.5 تا 30 در بزرگ‌سالان، BMI). این اختلال به صورت نادر در افراد چاق رخ می‌دهد. این افراد در دوره‌های پرخوری عصبی معمولاً مصرف کلی کالری خود را محدود کرده و ترجیحاً به غذاهای کم کالری روی آورده و در عین حال از غذاهایی که فکر می‌کنند باعث چاقی می‌شوند یا حتی باعث پرخوری می‌شود، اجتناب می‌کنند.

بی‌نظمی در دوره‌های قاعدگی یا عدم وجود آن، معمولاً در زنان مبتلا به پرخوری عصبی ظاهر می‌شود. این مسئله که آیا این اختلالات با نوسانات وزن، کمبودهای غذایی یا مشکلات هیجانی در ارتباط هستند یا خیر، هنوز به‌طور قطعی مشخص نشده است.

اختلالات مایع و الکترولیت، ناشی از رفتارهای پرخوری، گاهی به حدی شدید می‌شوند که مشکلات جدی پزشکی ایجاد می‌کنند. علائم نادر اما با پتانسیل مهلک نیز وجود دارند؛ از جمله آنها می‌توان به سوراخ‌های مری، پارگی معده، بی نظمی‌های قلبی، بیماریهای عضلانی (میوپاتی)، مشکلات قلبی و استخوان‌های شکسته اشاره کرد که پس از مصرف شربت یا ایپکا برای استفراغ گزارش شده‌اند.

افرادی که به طور مداوم ملین‌ها را سوءمصرف می‌کنند، ممکن است به مصرف آنها وابسته شوند تا دفع مدفوع را تحریک کنند. نشانه‌های مشکلات گوارشی، معمولاً با پرخوری عصبی ارتباط دارند و پایین‌افتادگی راست روده نیز در افراد مبتلا به این اختلال گزارش شده است.

شیوع اختلال پرخوری عصبی

شیوع پرخوری عصبی در زنان جوان در طول ۱۲ ماه اخیر حدود ۱ تا 1.5 درصد اعلام شده است. باید توجه داشت که شیوع این اختلال در بزرگسالان جوان، به دلیل به‌اوج رسیدن این اختلال در دوران نوجوانی و اوایل بزرگسالی، بیشتر و نقطه‌ای‌تر است.

در مورد شیوع پرخوری عصبی در مردان، اطلاعات محدودی وجود دارد، اما مشخص است که این اختلال در مردان به نسبت زنان به صورت کمتری رخ می‌دهد. به عبارت دیگر، نسبت شیوع این اختلال در زنان به مردان تقریباً 10:1 است.

شکل گیری و روند اختلال پرخوری عصبی

پرخوری عصبی عمدتاً در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر می‌شود و شروع آن قبل از بلوغ یا پس از سن ۴۰ سالگی به ندرت اتفاق می‌افتد. این اختلال اغلب هنگام دوره‌های رژیم‌گرفتن برای کاهش وزن یا پس از آن شروع می‌شود.

تجربه رویدادهای زندگی استرس‌زای متعدد نیز می‌تواند شروع پرخوری عصبی را تسریع کند. رفتار نامنظم خوردن در بیشتر موارد حداقل چند سال ادامه پیدا می‌کند و می‌تواند به صورت مزمن یا متناوب باشد، به گونه‌ای که دوره‌های بهبود جایگزین دوره‌های مکرر پرخوری می‌شوند.

با این حال، به نظر می‌رسد که در پیگیری بلندمدت، نشانه‌های خیلی از افراد با یا بدون درمان کاهش می‌یابند، اگرچه درمان تأثیر قابل توجهی دارد. دوره‌های بهبودی با مدت زمان بیشتر از یک سال معمولاً به نتایج بلندمدت بهتری منجر می‌شوند. افراد مبتلا به پرخوری عصبی با خطر مرگ و میر بسیار بالایی روبرو هستند، که شامل تمام علل و حتی خودکشی می‌شود. میزان مرگ و میر ناشی از پرخوری عصبی تقریباً ۲ درصد در هر دهه گزارش شده است.

در گروه اقلیتی از موارد (حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد)، تغییر تشخیص از پرخوری عصبی به بی اشتهایی عصبی رخ می‌دهد. افرادی که این تغییر را تجربه می‌کنند، عمدتاً به پرخوری عصبی پیشین بازمی‌گردند یا با وقوع متعدد تغییرات بین این دو اختلال مواجه هستند. گروهی از افراد مبتلا به پرخوری عصبی ادامه می‌دهند، اما دیگر به رفتارهای جبرانی نامناسب روی نمی‌آورند.

بنابراین، نشانه‌های آنها می‌تواند ملاک‌های اختلال پرخوری یا اختلال در خوردن دیگر را نیز برآورده کند. در هر صورت، تشخیص باید بر مبنای وضعیت بالینی کنونی افراد واقع شده باشد، به عبارت دیگر، وضعیت گذشته ۳ ماه باید به‌طور مستقل در نظر گرفته شود.

عوامل خطر و پیش آگهی اختلال پرخوری عصبی

اختلالات پرخوری عصبی تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرند که می‌توانند به عنوان عوامل خطر مرتبط با آنها شناخته شوند. عوامل اجتماعی، فرهنگی و روان‌شناختی می‌توانند نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلالات پرخوری عصبی ایفا کنند. فشارها و استرس‌های زندگی، ایده‌آل‌های جسمانی نادرست، تغییرات در شیوه زندگی و افکار منفی درباره وزن و شکل بدن نیز به‌عنوان عوامل خطری مطرح می‌شوند.

پیش‌آگهی در خصوص اختلالات پرخوری عصبی می‌تواند بر افزایش آگاهی افراد درباره این اختلالات و اهمیت تشخیص و درمان زودهنگام آنها تأثیر گذار باشد. توانمندی در شناختن علائم اولیه، تأثیرات بلندمدت و راهکارهای موثر برای مقابله با این اختلالات، می‌تواند به کاهش شیوع و شدت پرخوری عصبی در جامعه کمک کند.

خلق و خویی

نگرانی‌های مرتبط با وزن، افت وزن و عدم رضایت از شکل بدن، کاهش عزت نفس، نشانه‌های افسردگی، مواجهه با اختلال اضطراب اجتماعی، و تجربه اختلال اضطراب مفرط در دوران کودکی ممکن است به عنوان عوامل خطر ارتباطی با ابتلاء به اختلال پرخوری عصبی در نظر گرفته شوند. این نگرانی‌ها و اختلالات روانی می‌توانند به تداوم یا شدت اختلالات پرخوری عصبی منجر شوند.

برخی افراد به دلیل فشارها و استرس‌های زندگی، تلاش برای مطابقت با ایده‌آل‌های جسمانی نادرست، و تجربه تناقضات اجتماعی و روانی، به دنبال راه‌حل‌های ناصحیح در مصرف غذا و کنترل وزن ممکن است به پرخوری عصبی روی آورند. در این زمینه، آگاهی از این ارتباطات و ارتقاء مهارت‌های مقابله می‌تواند در پیشگیری و مدیریت بهتر این اختلالات مؤثر باشد.

محیطی

تحقیقات نشان داده است که داشتن آرمان‌های غیر واقعی و نادرست درباره لاغری و شکل بدن، ممکن است خطراتی نظیر افزایش نگرانی‌ها در مورد وزن را افزایش دهد. این نگرانی‌ها، که به تبع آن ممکن است به اختلالات رفتاری همچون پرخوری عصبی منجر شوند، می‌توانند از طریق تأثیر منفی بر روحیه و عزت نفس فرد، به سمت مشکلات روانی بیشتر هدایت کنند.

همچنین، افرادی که در کودکی با بهره‌کشی جنسی یا جسمی مواجه شده‌اند، با توجه به تأثیرات روانی و اجتماعی آن تجربیات، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات رفتاری، به ویژه پرخوری عصبی، قرار دارند. تشویق به ایجاد تفاهم و ارتقاء آگاهی در ارتباط با تصویر بدن و ارزیابی مثبت و واقعی از آن، می‌تواند به پیشگیری از ایجاد این خطرات و مشکلات روانی کمک کند.

ژنتیکی و فیزیولوژیکی

تحقیقات نشان داده است که ایجاد آرمان‌های ناسازگار و غیر واقعی درباره لاغری، می‌تواند خطرات نگرانی‌ها در مورد وزن را افزایش دهد و در نتیجه، احتمال ابتلا به پرخوری عصبی را افزایش بخشد. این امر به ویژه زمانی که فرد خود را در استانداردهای لاغری مصنوعی و نادرست می‌بیند، می‌تواند به تداوم این نگرانی‌ها و ایجاد اختلالات روانی منجر شود.

افرادی که در کودکی تجربه بهره‌کشی جنسی یا جسمی را داشته‌اند، ممکن است به دلیل تأثیرات روانی و اجتماعی منفی این تجربیات، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات رفتاری، به ویژه پرخوری عصبی، قرار گیرند. ایجاد فرهنگی که به فرد کمک کند تا تصویر سالم و واقعی از بدن خود داشته باشد و از آرمان‌های ناسازگار با واقعیت کناره‌گیری شود، می‌تواند به پیشگیری از این خطرات و مشکلات روانی کمک کند.

تعدیل کننده های روند

آموزش‌ها نشان می‌دهد که شکل‌گیری تصاویر نادرست و ناسازگار درباره ظاهر لاغر، افزایش احتمال نگرانی‌های مرتبط با وزن را دارد، که این به تبع آن، خطر ابتلا به اختلالات تغذیه‌ای از جمله پرخوری عصبی را افزایش می‌دهد. افرادی که در کودکی تجربه بهره‌برداری جنسی یا جسمی را داشته‌اند، به دلیل تأثیرات منفی این تجربیات، با خطر بالاتری برای ابتلا به اختلالات رفتاری، به ویژه پرخوری عصبی، مواجه می‌شوند. ایجاد آگاهی و آموزش در جامعه برای مدیریت صحیح تصاویر بدن و ارتقاء سلامت روانی می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری از این خطرات و افزایش سطح سلامت جسمانی و روانی افراد ایفا کند.

موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ

گزارشات حاکی از این است که اختلال پرخوری عصبی تقریباً با فراوانی مشابه در اکثر کشورهای صنعتی جهان، از جمله ایالات متحده، کانادا، چند کشور اروپایی، استرالیا، ژاپن، نیوزلند و آفریقای جنوبی شیوع دارد. در تحقیقات بالینی درباره پرخوری عصبی در ایالات متحده، افراد مبتلا به این اختلال اغلب از نژاد سفید هستند، اما باید توجه داشت که این اختلال در گروه‌های قومی دیگر نیز وجود دارد و شیوع آن در این گروه‌ها ممکن است معادل با شیوع در نمونه‌های سفیدپوست باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این اختلال به طور گسترده در افراد با تنوع نژادی رخ می‌دهد، و افراد از تمام نژادها ممکن است به همین اختلال مبتلا شوند.

موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت

با توجه به کتاب DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)، موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت برای اختلال پرخوری عصبی در نظر گرفته شده‌اند. این کتاب، به‌عنوان یک منبع معتبر برای تشخیص اختلالات روانی توسط اتحادیه روانپزشکی آمریکا (APA) ارائه شده است. در زمینه اختلال پرخوری عصبی، DSM-5 به تشخیص‌های مختلفی اشاره می‌کند که ممکن است با جنسیت فرد مرتبط باشد.

این شامل تشخیص‌هایی مثل آنورکسیا نروتیکا، بولیمیا نروتیکا، و اختلال پرخوری دیگر می‌شود. از آنجا که اختلالات روانی به‌طور گسترده‌ای ممکن است بر اساس عوامل جنسیتی مختلف نقش ببینند، تشخیص و درمان اختلالات پرخوری عصبی نیز نیازمند درک دقیق از مسائل جنسیتی فرد است. در نتیجه، DSM-5 با در نظر گرفتن جنسیت به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر در تشخیص این اختلالات، توسعه یافته و راهنمای جامعی را برای ارزیابی و تشخیص اختلالات پرخوری عصبی ارائه کرده است.

شاخص های تشخیصی

در حال حاضر، هنوز آزمون تشخیصی خاصی برای اختلال پرخوری عصبی وجود ندارد. اما، تعدادی از نابهنجاری‌های آزمایشگاهی به عنوان نتیجه‌های پاکسازی شناخته شده‌اند که ممکن است به افزایش قطعیت در تشخیص این اختلال کمک کنند. این نابهنجاری‌ها شامل مسائل مایع و الکترولیتی می‌شوند، از جمله کاهش سطح پتاسیم خون (که ممکن است به بی‌نظمی قلب منجر شود)، کاهش کلریدهای خون، و هیپوناترمی (کاهش سطح ناتریم در خون) است.

عدم اسیدیته معده ناشی از استفراغ ممکن است باعث تولید آلکالوز (با افزایش بی‌کربنات سرم) گردد، و اسهال یا مصرف زیاد ملین و مدرات ممکن است منجر به اسیدوز شود. برخی از افراد مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است سطح نسبتاً بالای آمیلاز سرم را اظهار کنند که این ممکن است به افزایش فعالیت ایزوآنزیم‌های بزاق ارتباط داشته باشد.

معاینه بدنی به طور عمومی نتایج جسمانی قابل توجهی را آشکار نمی‌کند. با این حال، بررسی دقیق دهان می‌تواند نشانگرهای مهمی را، به‌ویژه در سطوح دندان‌های جلویی، به دلیل استفراغ مکرر، ارائه دهد. دندان‌های ممکن است از دست داده شده و سطح لب دهان پر شده باشد، ایجاد “بیدزده” و ظاهر نامنظم را به وجود آورد. علاوه بر این، ممکن است کرم خوردگی دندان‌ها در افراد مبتلا بیشتر باشد.

در برخی از موارد، غده‌های بناگوشی، به‌ویژه غده‌های بزافی، به شدت بزرگ می‌شوند. افرادی که از تحریک دستی برای بازتاب عق زدن استفاده می‌کنند، ممکن است زخم‌ها یا پینهایی را در سطح پشت دست‌ها تجربه کنند، که ناشی از تماس مکرر با دندان‌هاست. همچنین، گزارش‌ها نشان می‌دهند که بیماری‌های عضلانی، قلبی، و استخوان‌بندی در افرادی که از شربت یا ایپکا برای استفراغ کردن استفاده می‌کنند، به شدت افزایش یافته‌اند.

خطر خودکشی

پرخوری عصبی با خطر خودکشی بسیار بالا همراه است. ارزیابی جامع افراد مبتلا به این اختلال نیازمند ارزیابی دقیقی از اندیشه‌ها و رفتارهای مرتبط با خودکشی است. این ارزیابی باید به تحلیل عوامل خطر مرتبط با خودکشی، از جمله سوابق گذشته اقدامات خودکشی، نیز متمرکز گردد.

افراد مبتلا به پرخوری عصبی، بخصوص که با مشکلات روانی و احساسات منفی مواجه هستند، ممکن است به عنوان یک مسیر جهت خودکشی راه یابند. این ارتباط نشانگر جدی بودن ابعاد روانی و اجتماعی این اختلال و نیاز به راهنمایی حرفه‌ای در این زمینه است.

پیامدهای کارکردی پرخوری عصبی

اشخاص مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است محدودیت‌هایی در زمینه کارکردی را ناشی از این اختلال تجربه کنند. اقلیت این افراد از شدت اختلال نقش به‌گونه‌ای است که زندگی اجتماعی و بخش‌های مختلف زندگیشان احتمالاً تحت تأثیرات منفی پرخوری عصبی قرار می‌گیرد.

این محدودیت‌ها می‌توانند از عدم توانایی در حضور به‌صورت عادی در جمع‌های اجتماعی گرفته تا دشواری‌های ارتباطی و اجتماعی گسترده‌تر در طول زندگی این افراد شامل شوند. این نکته نشان‌دهنده اهمیت تشخیص، پیشگیری و مداخلات موثر درمانی در کاهش تأثیرات نامطلوب پرخوری عصبی بر زندگی افراد مبتلا می‌باشد.

تشخیص افتراقی اختلال پرخوری عصبی

تشخیص افتراقی اختلال پرخوری عصبی یک وظیفه حیاتی در حوزه تشخیص اختلالات روانی است که نیاز به دقت و تجزیه‌وتحلیل دقیق اطلاعات دارد. برای تشخیص افتراقی، نیاز است که این اختلال از سایر اختلالات با ویژگی‌های مشابه یا مرتبط، مانند افسردگی، اختلال اضطرابی، یا بی اشتهایی عصبی، به‌خوبی تمایز یابد. اطلاعات جامعی از جمله تاریخچه بالینی، مشاهدات جسمی و رفتاری، ارزیابی تغذیه، و اطلاعات روانشناختی به‌کار می‌روند.

درمان اختلال پرخوری عصبی

ملاک‌های تشخیصی نیز برای تفکیک این اختلال از سایر مشکلات مشخص و بیان‌کننده ویژگی‌های خاص این اختلال به‌کار می‌روند. در نتیجه، تشخیص افتراقی صحیح اهمیت بالایی برای تأمین درمان و پشتیبانی اثرگذار برای افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی دارد.

بی اشتهایی عصبی، نوع پرخوری / پاکسازی

افرادی که در دوره‌های بی‌اشتهایی عصبی تنها رفتار پرخوری دارند، معمولاً به عنوان افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی تشخیص داده می‌شوند و نباید برای آن‌ها تشخیص اضافی پرخوری عصبی قائل شود. اما برای افرادی که در ابتدا تشخیص بی‌اشتهایی عصبی داشته‌اند ولی رفتارهای پرخوری و پاکسازی نشان دهنده ملاک‌های کامل بی‌اشتهایی عصبی نیست (به‌عنوان مثال، در صورت حفظ وزن نرمال)، تشخیص پرخوری عصبی تنها زمانی باید اعمال شود که تمام ملاک‌های پرخوری عصبی حداقل برای مدت ۳ ماه برآورده گردد.

اختلال پرخوری

بعضی از افراد دچار پرخوری هستند، اما به رفتارهای جبرانی ناپسند تن نمی‌دهند. در این حالت‌ها، تشخیص اختلال پرخوری باید به عنوان یک گزینه مورد توجه قرار گیرد.

نشانگان کلین – لوین

در برخی از اختلالات عصبی یا بیماری‌های جسمانی دیگر، مثل نشانگان کلین-لوین، رفتار خوردن آشفته مشاهده می‌شود. با این حال، ویژگی‌های روان‌شناختی خاص پرخوری عصبی، از قبیل نگرانی بیش از حد درباره شکل و وزن بدن، در این موارد حاضر نیست.

اختلال افسردگی اساسی، همراه با ویژگی های نامتعارف

پرخوری در اختلال افسردگی اساسی ممکن است با ویژگی‌های نامتعارف رایج همراه باشد، اما افراد مبتلا به این اختلال تمایل به رفتارهای جبرانی نامناسب ندارند و در مورد شکل و وزن بدن، که معمولاً با پرخوری عصبی مرتبط است، نگرانی بیش از حد ندارند. اگر ملاک‌ها برای هر دو اختلال برآورده شده باشند، تشخیص هر دو می‌تواند اعمال شود.

اختلال شخصیت مرزی

رفتار پرخوری به معنای وابستگی به الگوهای خوردن نامناسب در ملاک رفتار تکانشی، که بخشی از تعریف اختلال شخصیت مرزی است، اشاره دارد. در صورتی که ملاک‌ها برای هر دو اختلال شخصیت مرزی و پرخوری عصبی برآورده شده باشند، ممکن است هر دو تشخیص اعمال شوند.

همزمانی اختلالات

در افراد مبتلا به پرخوری عصبی، هماهنگی با اختلالات روانی متداول شایع است، به گونه‌ای که بسیاری از آنها حداقل با یک اختلال روانی دیگر مواجه می‌شوند و در برخی موارد، با چندین اختلال همزمان تعامل دارند. این هماهنگی در دسته‌بندی خاصی محدود نمی‌شود و در دامنه وسیعی از اختلالات روانی حاضر است.

در افراد مبتلا به پرخوری عصبی، علائم افسردگی (مانند کاهش عزت نفس) و اختلالات دوقطبی و افسردگی (بخصوص اختلالات افسردگی) به طور متداول دیده می‌شوند. در برخی از موارد، اختلال خلقی همزمان با شروع پرخوری عصبی پدید می‌آید و افراد اغلب اختلال خلقی خود را با پرخوری عصبی مرتبط می‌دانند. با این حال، در افرادی دیگر، اختلال خلقی به صورت آشکار قبل از پدید آمدن پرخوری عصبی رخ می‌دهد.

درمان اختلال پرخوری عصبی

درمان اختلال پرخوری عصبی یک فرایند چندروی است که نیازمند ترکیب مداخلات روان‌شناختی، پزشکی، و اجتماعی می‌باشد. در اینجا توضیحاتی در مورد راهکارها و مداخلات مختلف برای درمان اختلال پرخوری عصبی آورده شده است:

1. مشاوره روان‌شناختی:

– مشاوره شخصیت‌محور:

درمان با رویکرد شخصیت‌محور به ارتقاء فهم از خود و رابطه با محیط پرداخته و به افراد کمک می‌کند تا الگوهای ناکارآمد رفتاری خود را شناسایی و تغییر دهند.

– مشاوره خانواده:

مشاوره به همراه خانواده می‌تواند به تقویت حمایت از فرد مبتلا و ایجاد تغییرات در سیستم خانواده کمک کند.

2. تغذیه‌درمانی:

– تغذیه‌درمانی به کاهش نگرانی‌های مرتبط با غذا، تغییر الگوهای خوردن، و بهبود رابطه با غذا می‌پردازد.

3. داروها:

– در برخی موارد، داروها مثل آنتی‌دپرسان‌ها، مهارکننده‌های بازجذب‌کننده سروتونین، یا داروهای تثبیت‌کننده وزن ممکن است در ترکیب با مشاوره درمانی مورد استفاده قرار گیرند.

4. پیگیری پزشکی:

– مانیتورینگ مداوم وضعیت فیزیکی فرد توسط پزشک و متخصص تغذیه ضروری است.

5. پشتیبانی اجتماعی:

– حمایت از جامعه و ایجاد روابط اجتماعی سالم می‌تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی ایفا کند.

در هر صورت، درمان اختلال پرخوری عصبی نیاز به تجمیع تلاش‌های متخصصان مختلف دارد و باید به شکل تخصصی و فردی بر اساس نیازهای هر فرد طراحی شود.

نتیجه گیری

اختلال پرخوری عصبی، یک وضعیت روان‌شناختی پیچیده است که تأثیر عمیقی بر زندگی افراد مبتلا دارد و با ترکیب مشاوره روان‌شناختی، تغذیه‌درمانی و حمایت اجتماعی، امکان بهبود و به مرور کاهش نگرانی‌ها و الگوهای ناکارآمد خوردن وجود دارد. درمان با تأکید بر تغییر رفتارها و افکار مرتبط با غذا، همراه با پشتیبانی خانواده و تیم درمانی، می‌تواند به فرد کمک کند تا راهی برای ادرار زدن از چرخه مخرب اختلال پرخوری عصبی بیابد.

اهمیت پیگیری پزشکی، نظارت دائمی بر وضعیت فیزیکی، و تدابیر اجتماعی فراهم کننده محیطی حاکم بر حمایت و امنیت افراد مبتلا را تقویت می‌کند. به طور کلی، درمان گام به گام و سفری طولانی است که با هماهنگی اقدامات مختلف، می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و بهبود وضعیت روحی و جسمی افراد مبتلا به این اختلال منجر شود.

دسته‌بندی‌ها